1. By this means the meddlesome woman cast in a bone between the wife and the husband.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب زن مداخله گر بین زن و شوهر استخوان می اندازد
[ترجمه ترگمان]این بدان معناست که زن meddlesome استخوانی را بین زن و شوهر می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Get rid of that meddlesome fool!
3. Inevitably, that means he will have to be meddlesome.
[ترجمه گوگل]به ناچار، این بدان معناست که او باید مداخله گر باشد
[ترجمه ترگمان]به ناچار، این بدان معناست که او باید فضول باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They say he is not nearly as meddlesome as we all might suspect.
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که او به اندازه ای که همه ما گمان می کنیم، مداخله گر نیست
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که او به اندازه همه ما مظنون نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. More government, bigger government, more meddlesome government.
[ترجمه گوگل]دولت بیشتر، دولت بزرگتر، دولت مداخله گر بیشتر
[ترجمه ترگمان]دولت، دولت بزرگ تر، دولت meddlesome بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Heaven rid him of meddlesome politicians!
[ترجمه گوگل]بهشت او را از شر سیاستمداران مداخله گر خلاص کند!
[ترجمه ترگمان]خدا او را از شر سیاستمداران فضول خلاص کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Guards tried to shoot the meddlesome hound several times, but Judy survived and was liberated in 194
[ترجمه گوگل]نگهبانان چندین بار سعی کردند به سگ شکاری مزاحم شلیک کنند، اما جودی جان سالم به در برد و در سال 194 آزاد شد
[ترجمه ترگمان]چند بار افراد گارد به سگ تازی حمله کردند، اما جودی زنده ماند و در ۱۹۴ (۱۹۴)آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Cereal third transaminase lifts continuously is not meddlesome, you should make further examination.
[ترجمه گوگل]افزایش مداوم ترانس آمیناز سوم غلات مزاحم نیست، باید بررسی بیشتری انجام دهید
[ترجمه ترگمان]کورن سومین آسانسور که به طور مداوم بالا می رود فضول نیست، شما باید بررسی های بیشتری انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is meddlesome that China joins WTO, but have adverse factor.
[ترجمه گوگل]پیوستن چین به سازمان تجارت جهانی مزاحم است، اما عامل نامطلوبی است
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که چین به سازمان تجارت جهانی بپیوندد، اما عامل معکوس داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This is an important matter, meddlesome, also be a tickler.
[ترجمه گوگل]این یک موضوع مهم است، مداخله گر، همچنین یک قلقلک دهنده باشد
[ترجمه ترگمان]این موضوع مهمی است، فضول، فضول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. When a meddlesome mother enrolls in university with her son, old and new worlds collide.
[ترجمه گوگل]وقتی مادری مداخله جو با پسرش در دانشگاه ثبت نام می کند، دنیای قدیم و جدید به هم می خورند
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک مادر فضول با پسرش به دانشگاه می رود، جهان های جدید و جدید با هم برخورد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. PLAYER . Tiresome . No. Meddlesome . Traitorous return.
[ترجمه گوگل]بازیکن کلافه کننده نه مزاحم بازگشت خائنانه
[ترجمه ترگمان]PLAYER Tiresome \" نه، \" meddlesome بازگشت traitorous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These children are meddlesome when they're together.
[ترجمه گوگل]این بچه ها وقتی با هم هستند مداخله گر هستند
[ترجمه ترگمان]این بچه ها وقتی با هم هستند فضول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A meddlesome woman said in a voice dripping with sarcasm : " Very smart! "
[ترجمه گوگل]زنی مداخله گر با صدایی که از طعنه می چکید گفت: خیلی باهوش!
[ترجمه ترگمان]زن فضول با لحنی ریشخند آمیز گفت: خیلی باهوشی! \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید