meddler


معنی: فضول، مداخله گر
معانی دیگر: آدم فضول

جمله های نمونه

1. They view activists as little more than meddlers.
[ترجمه گوگل]آنها فعالان را چیزی بیشتر از مداخله‌گران می‌دانند
[ترجمه ترگمان]آن ها فعالان را کمی بیشتر از meddlers می بینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A clumsy repairer or worker; a meddler.
[ترجمه گوگل]تعمیرکار یا کارگر دست و پا چلفتی؛ یک مداخله گر
[ترجمه ترگمان]یه آدم بی دست و پا و یا کارگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A malicious meddler who tries to discover sensitive information by poking around.
[ترجمه گوگل]مداخله گر مخربی که سعی می کند اطلاعات حساس را با سر زدن به اطراف کشف کند
[ترجمه ترگمان]یک meddler بد ذات که سعی می کند اطلاعات حساس را با سرک کشیدن به اطراف کشف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But Mr Brown, an arch meddler, is wrong to suggest that the government can or should make it all better.
[ترجمه گوگل]اما آقای براون، یک مداخله گر، اشتباه می کند که می گوید دولت می تواند یا باید همه چیز را بهتر کند
[ترجمه ترگمان]اما آقای براون، یک meddler قدیمی، در اشتباه است که پیشنهاد کند که دولت می تواند این کار را بهتر انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You are Holmes, the meddler .
[ترجمه گوگل]شما هولمز هستید، مداخله گر
[ترجمه ترگمان]تو هلمز هستی و دخالت می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gwyneth Paltrow goes the Jane Austen route in this tale of a meddler in the romantic lives of others.
[ترجمه گوگل]گوئینت پالترو در این داستان مداخله گر در زندگی عاشقانه دیگران، مسیر جین آستن را طی می کند
[ترجمه ترگمان]گوینت پالترو (جین آستین)در این داستان زندگی عاشقانه ای برای دیگران دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If you suffer, it should not be as a murderer or thief or any other kind of criminal, or even as a meddler.
[ترجمه گوگل]اگر رنج می برید، نباید به عنوان یک قاتل یا دزد یا هر نوع جنایتکار دیگری و یا حتی به عنوان یک مداخله باشید
[ترجمه ترگمان]اگر تو رنج بکشی، نباید به عنوان یک قاتل یا هر نوع جنایتکار، یا حتی به عنوان یک meddler
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I know you, you scoundrel! I have heard of you before. You are Holmes, the meddler.
[ترجمه گوگل]من تو را می شناسم ای رذل! من قبلاً در مورد شما شنیده بودم شما هولمز هستید، مداخله گر
[ترجمه ترگمان]من تو را می شناسم، بی شرف! قبلا هم راجع به شما شنیده ام تو هلمز هستی و دخالت می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Afghanistan should be the very last place where we are a land-based meddler, caught up in internal Islamic conflict, helping the strategic ambitions of the Chinese and others.
[ترجمه گوگل]افغانستان باید آخرین جایی باشد که در آن ما یک مداخله زمینی، گرفتار درگیری داخلی اسلامی، کمک به جاه طلبی های استراتژیک چینی ها و دیگران هستیم
[ترجمه ترگمان]افغانستان باید آخرین جایی باشد که در آن یک meddler مستقر در زمین هستیم که در درگیری های داخلی اسلامی گرفتار شده و به جاه طلبی های راهبردی چینی ها و دیگران کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The anger of a good man lasts an instant, that of a meddler two hours, that of a base man a day and a night, that of a great sinner until death.
[ترجمه گوگل]خشم یک انسان خوب یک لحظه طول می کشد، خشم یک مداخله گر دو ساعت، یک انسان پست یک روز و یک شب، و یک گناهکار بزرگ تا مرگ
[ترجمه ترگمان]خشم یک مرد خوب یک لحظه می تواند دوام بیاورد، تا یک ساعت و یک شب و یک شب و یک شب و یک شب و یک گناهکار بزرگ تا حد مرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فضول (اسم)
bur, pragmatic, blab, voyeur, pry, nosy, prier, intruder, blabber, busybody, tamperer, meddler, obtruder

مداخله گر (اسم)
pryer, meddler

انگلیسی به انگلیسی

• one who meddles, one who interferes in other people's business

پیشنهاد کاربران

بپرس