معنی: مدالیون، مدال بزرگمعانی دیگر: پایزه، (معماری و پارچه بافی و غیره) نقش مدالی، تزیین به شکل مدال، قاب بندی آذینی، گوشت بریده شده به شکل گرد یا بیضی (به ویژه گوشت گاو یا گوساله)، با مدال بزرگ زینت دادن
• (1)تعریف: a large medal or something that resembles one. • مشابه: medal
• (2)تعریف: a decorative architectural tablet or panel, usu. in a circular or oval design.
جمله های نمونه
1. an embossed medallion
مدال برجسته کاری شده
2. She lifted up Jenny's silver medallion to take a closer look.
[ترجمه گوگل]او مدال نقره جنی را بلند کرد تا از نزدیک نگاه کند [ترجمه ترگمان]مدال نقره جنی را بلند کرد تا نگاهی دقیق تر به او بیندازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A medallion in Hughes Hall portrays her with short hair, an aquiline nose, and a determined chin.
[ترجمه گوگل]یک مدال در تالار هیوز او را با موهای کوتاه، بینی آبی و چانه ای مصمم به تصویر می کشد [ترجمه ترگمان]یک مدال در Hall هیوز او را با موهای کوتاه، بینی عقابی و چانه ای مصمم به تصویر می کشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A gold medallion, an expression of faith.
[ترجمه محمد مهدی کاوه] مدال طلا, نشان ایمان.
|
[ترجمه گوگل]یک مدال طلا، بیان ایمان [ترجمه ترگمان]یک مدال طلا و یک نوع ایمان [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It's the same design as the medallion, she thought, with a little lurch of excitement.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد این همان طرح مدال است، با کمی هیجان [ترجمه ترگمان]با کمی هیجان فکر کرد: این همان طراحی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Medallion silk waistcoat and bow tie from Oxford and Swan, perfect for your groom or best man.
[ترجمه گوگل]جلیقه و پاپیون مدالیون از آکسفورد و سوان، مناسب برای داماد یا بهترین مرد شما [ترجمه ترگمان]جلیقه ابریشمی و پاپیون از آکسفورد و سوان، برای داماد یا ساقدوش داماد عالی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Beck's Mercedes, with its large diplomatic medallion on the radiator drove up the wharf and stopped.
[ترجمه گوگل]مرسدس بنز بک با مدال دیپلماتیک بزرگش روی رادیاتور از اسکله بالا رفت و ایستاد [ترجمه ترگمان]مرس ده با مدال بزرگی که روی رادیاتور سوار شده بود توقف کرد و ایستاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Once you have put the medallion in place, the clock face turns to 00. . .
[ترجمه گوگل]هنگامی که مدال را در جای خود قرار دادید، صفحه ساعت به 00 تبدیل می شود [ترجمه ترگمان]وقتی پروانه رو تو خونه نصب کردی … چهره ساعت ۲ تبدیل میشه به ساعت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This Young Master Athletes Floriated Commemorative Medallion Set is made by authorization of the Beijing Organizing Committee for the Games of the 2008 Olympiad.
[ترجمه گوگل]این مجموعه مدالهای یادبود گلدار ورزشکاران جوان با مجوز کمیته سازماندهی پکن برای بازیهای المپیاد 2008 ساخته شده است [ترجمه ترگمان]این دسته از ورزش کاران جوان به نام floriated Commemorative Set با اجازه کمیته سازمان دهی پکن برای بازی های المپیک ۲۰۰۸ تشکیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This silver - plated copper commemorative medallion with a diameter of 50 mm is made by coinage technique.
[ترجمه گوگل]این مدال یادبود مس با روکش نقره به قطر 50 میلی متر با تکنیک ضرب سکه ساخته شده است [ترجمه ترگمان]این مدال یادبود مسی نقره با قطر ۵۰ mm با استفاده از تکنیک ضرب سکه انجام می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. This Commemorative Medallion is made of gold - plated copper with a diameter of 50 mm.
[ترجمه گوگل]این مدالیون یادبود از مس با روکش طلا با قطر 50 میلی متر ساخته شده است [ترجمه ترگمان]این medallion Commemorative از مس - شده با قطر ۵۰ mm تشکیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This gold - plated copper commemorative medallion set includes 5 pieces, each with a diameter of 40 mm.
[ترجمه گوگل]این ست مدالیون یادبود مس با روکش طلا شامل 5 قطعه به قطر 40 میلی متر می باشد [ترجمه ترگمان]این مجموعه مزین به مدال طلا شامل ۵ قطعه و هر یک با قطر ۴۰ میلی متر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Here's his bracelet silver chain and medallion.
[ترجمه گوگل]زنجیر و مدال نقره دستبندش [ترجمه ترگمان]این دست بند و مدال نقره اوست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It won a gold medallion and new Tech EXPO of China in 199
[ترجمه گوگل]در سال 199 برنده مدال طلا و نمایشگاه فناوری جدید چین شد [ترجمه ترگمان]این شرکت در ۱۹۹ مدال طلا و EXPO فن آوری جدید در سال ۱۹۹ برنده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In all of the photos after that, the medallion was always there on the silver chain.
[ترجمه گوگل]در تمام عکسهای بعد از آن، مدال همیشه روی زنجیره نقرهای بود [ترجمه ترگمان]در تمام عکس های بعد از آن، مدال همیشه روی زنجیر نقره بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مدالیون (اسم)
medallion
مدال بزرگ (اسم)
medallion
تخصصی
[عمران و معماری] قاب مدور
انگلیسی به انگلیسی
• large medal, military medal, service medal a medallion is a round metal disc which is worn as an ornament on a chain round a person's neck.
پیشنهاد کاربران
1. ( معماری ) قاب بندی تزئینی 2. ترنج 3. مدال بزرگ مثال: goldsmiths impressed his likeness on medallions طلاسازها تصویر او را بر روی مدالهای بزرگ مهر زدند.
پلاک مشخص تاکسی های نیویورک که شامل "یک عددسپس دو حرف و دوباره دو عدد است.