medallion

/məˈdæljən//mɪˈdælɪən/

معنی: مدالیون، مدال بزرگ
معانی دیگر: پایزه، (معماری و پارچه بافی و غیره) نقش مدالی، تزیین به شکل مدال، قاب بندی آذینی، گوشت بریده شده به شکل گرد یا بیضی (به ویژه گوشت گاو یا گوساله)، با مدال بزرگ زینت دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large medal or something that resembles one.
مشابه: medal

(2) تعریف: a decorative architectural tablet or panel, usu. in a circular or oval design.

جمله های نمونه

1. an embossed medallion
مدال برجسته کاری شده

2. She lifted up Jenny's silver medallion to take a closer look.
[ترجمه گوگل]او مدال نقره جنی را بلند کرد تا از نزدیک نگاه کند
[ترجمه ترگمان]مدال نقره جنی را بلند کرد تا نگاهی دقیق تر به او بیندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A medallion in Hughes Hall portrays her with short hair, an aquiline nose, and a determined chin.
[ترجمه گوگل]یک مدال در تالار هیوز او را با موهای کوتاه، بینی آبی و چانه ای مصمم به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]یک مدال در Hall هیوز او را با موهای کوتاه، بینی عقابی و چانه ای مصمم به تصویر می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A gold medallion, an expression of faith.
[ترجمه محمد مهدی کاوه] مدال طلا, نشان ایمان.
|
[ترجمه گوگل]یک مدال طلا، بیان ایمان
[ترجمه ترگمان]یک مدال طلا و یک نوع ایمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's the same design as the medallion, she thought, with a little lurch of excitement.
[ترجمه گوگل]او فکر کرد این همان طرح مدال است، با کمی هیجان
[ترجمه ترگمان]با کمی هیجان فکر کرد: این همان طراحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Medallion silk waistcoat and bow tie from Oxford and Swan, perfect for your groom or best man.
[ترجمه گوگل]جلیقه و پاپیون مدالیون از آکسفورد و سوان، مناسب برای داماد یا بهترین مرد شما
[ترجمه ترگمان]جلیقه ابریشمی و پاپیون از آکسفورد و سوان، برای داماد یا ساقدوش داماد عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Beck's Mercedes, with its large diplomatic medallion on the radiator drove up the wharf and stopped.
[ترجمه گوگل]مرسدس بنز بک با مدال دیپلماتیک بزرگش روی رادیاتور از اسکله بالا رفت و ایستاد
[ترجمه ترگمان]مرس ده با مدال بزرگی که روی رادیاتور سوار شده بود توقف کرد و ایستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Once you have put the medallion in place, the clock face turns to 00. . .
[ترجمه گوگل]هنگامی که مدال را در جای خود قرار دادید، صفحه ساعت به 00 تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی پروانه رو تو خونه نصب کردی … چهره ساعت ۲ تبدیل میشه به ساعت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This Young Master Athletes Floriated Commemorative Medallion Set is made by authorization of the Beijing Organizing Committee for the Games of the 2008 Olympiad.
[ترجمه گوگل]این مجموعه مدال‌های یادبود گل‌دار ورزشکاران جوان با مجوز کمیته سازماندهی پکن برای بازی‌های المپیاد 2008 ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این دسته از ورزش کاران جوان به نام floriated Commemorative Set با اجازه کمیته سازمان دهی پکن برای بازی های المپیک ۲۰۰۸ تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This silver - plated copper commemorative medallion with a diameter of 50 mm is made by coinage technique.
[ترجمه گوگل]این مدال یادبود مس با روکش نقره به قطر 50 میلی متر با تکنیک ضرب سکه ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این مدال یادبود مسی نقره با قطر ۵۰ mm با استفاده از تکنیک ضرب سکه انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This Commemorative Medallion is made of gold - plated copper with a diameter of 50 mm.
[ترجمه گوگل]این مدالیون یادبود از مس با روکش طلا با قطر 50 میلی متر ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این medallion Commemorative از مس - شده با قطر ۵۰ mm تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This gold - plated copper commemorative medallion set includes 5 pieces, each with a diameter of 40 mm.
[ترجمه گوگل]این ست مدالیون یادبود مس با روکش طلا شامل 5 قطعه به قطر 40 میلی متر می باشد
[ترجمه ترگمان]این مجموعه مزین به مدال طلا شامل ۵ قطعه و هر یک با قطر ۴۰ میلی متر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Here's his bracelet silver chain and medallion.
[ترجمه گوگل]زنجیر و مدال نقره دستبندش
[ترجمه ترگمان]این دست بند و مدال نقره اوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It won a gold medallion and new Tech EXPO of China in 199
[ترجمه گوگل]در سال 199 برنده مدال طلا و نمایشگاه فناوری جدید چین شد
[ترجمه ترگمان]این شرکت در ۱۹۹ مدال طلا و EXPO فن آوری جدید در سال ۱۹۹ برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In all of the photos after that, the medallion was always there on the silver chain.
[ترجمه گوگل]در تمام عکس‌های بعد از آن، مدال همیشه روی زنجیره نقره‌ای بود
[ترجمه ترگمان]در تمام عکس های بعد از آن، مدال همیشه روی زنجیر نقره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدالیون (اسم)
medallion

مدال بزرگ (اسم)
medallion

تخصصی

[عمران و معماری] قاب مدور

انگلیسی به انگلیسی

• large medal, military medal, service medal
a medallion is a round metal disc which is worn as an ornament on a chain round a person's neck.

پیشنهاد کاربران

1. ( معماری ) قاب بندی تزئینی 2. ترنج 3. مدال بزرگ
مثال:
goldsmiths impressed his likeness on medallions
طلاسازها تصویر او را بر روی مدالهای بزرگ مهر زدند.
پلاک مشخص تاکسی های نیویورک که شامل "یک عددسپس دو حرف و دوباره دو عدد است.

ترنج وسط فرش ( تخصصی فرش )

بپرس