medalist

/ˈmedələst//ˈmedəlɪst/

معنی: برنده مدال، دارای مدال
معانی دیگر: مدال ساز، medallist دارای مدال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a designer or maker of medals.

(2) تعریف: one who has received a medal as an award.

- an Olympic medalist
[ترجمه گوگل] یک مدال آور المپیک
[ترجمه ترگمان] یک برنده مدال المپیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the winner of a golf tournament in which the score is based on the number of strokes taken to complete a round.

جمله های نمونه

1. The gold medalist has been widely exposed to the public on television.
[ترجمه گوگل]این دارنده مدال طلا در تلویزیون به طور گسترده در معرض دید عموم قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]مدال طلای مدال طلا در تلویزیون پخش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Olympic gold medalist Ekaterina Gordeeva is writing a memoir about her life with Sergei Grinkov, her late husband and figure-skating partner.
[ترجمه گوگل]اکاترینا گوردیوا دارنده مدال طلای المپیک در حال نوشتن خاطراتی از زندگی خود با سرگئی گرینکوف، همسر فقید و شریک اسکیت بازی خود است
[ترجمه ترگمان]Ekaterina Gordeeva، برنده مدال طلای المپیک، خاطراتش را در رابطه با زندگی خود با سرگئی Grinkov، همسر مرحومش و همسر figure، در حال نوشتن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Tan was a gold medalist in that event at both the 199World Cup and the 1994 World Championships.
[ترجمه گوگل]تان برنده مدال طلای آن مسابقه در جام جهانی 199 و مسابقات جهانی 1994 بود
[ترجمه ترگمان]تان در مسابقات جام جهانی ۱۹۹ برنده مدال طلا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Aren Nielsen, bronze medalist the last two years, was never a contender and finished eighth.
[ترجمه گوگل]آرن نیلسن، برنده مدال برنز دو سال گذشته، هرگز مدعی نبود و هشتم شد
[ترجمه ترگمان]Aren نیلسن، برنده مدال برنز در دو سال گذشته، برنده نشد و هشتم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Boguslaw Maminski, the 1983 World steeplechase silver medalist, has chosen London to make his marathon debut.
[ترجمه گوگل]بوگوسلاو مامینسکی، دارنده مدال نقره مسابقات با سرعت با سرعت 1983 جهان، لندن را برای اولین حضور خود در ماراتن انتخاب کرده است
[ترجمه ترگمان]Boguslaw Maminski، برنده مدال طلای رقابت های جام جهانی ۱۹۸۳، لندن را برای اولین بار در مسابقه ماراتن انتخاب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Devers, a two-time gold medalist at the Atlanta Games, won in the individual category.
[ترجمه گوگل]دیورز، برنده دو مدال طلا در بازی های آتلانتا، در رده انفرادی قهرمان شد
[ترجمه ترگمان]Devers، برنده مدال طلای دو بار در بازی های آتلانتا، در گروه انفرادی برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Korbut was a gymnastics gold medalist.
[ترجمه گوگل]کوربوت یک مدال طلای ژیمناستیک بود
[ترجمه ترگمان]korbut یک مدال طلا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Israeli windsurfing bronze medalist Shahar Zubari used a scatological expletive to describe the Chinese in an interview with the Yediot Ahronot daily on Friday.
[ترجمه گوگل]شاهار زوباری، دارنده مدال برنز موج سواری اسرائیلی، در مصاحبه با روزنامه یدیعوت آحرونوت روز جمعه، برای توصیف چینی‌ها از لفظی نابخردانه استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]Shahar Zubari، برنده مدال برنز Israeli، از یک scatological برای توصیف چینی ها در مصاحبه ای با روزنامه Yediot Ahronot در روز جمعه استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Olympic archery gold medalist kim Kyung Wook knows how demanding her sport can be.
[ترجمه گوگل]کیونگ ووک برنده مدال طلای تیراندازی با کمان المپیک می‌داند که ورزش او چقدر می‌تواند سخت باشد
[ترجمه ترگمان]تیراندازی با مدال طلا المپیک، کیم kyung میدونه که چقدر ورزش می تونه داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dr. Esselstyn is also an Olympic gold medalist in rowing, and he was awarded the Bronze Star as an army surgeon in Vietnam.
[ترجمه گوگل]دکتر اسسلستین همچنین یک مدال طلای المپیک در قایقرانی است و به عنوان جراح ارتش در ویتنام نشان ستاره برنز را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر Esselstyn همچنین برنده مدال طلای المپیک در رشته قایقرانی و برنده جایزه ستاره برنزی به عنوان جراح ارتش در ویتنام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ethiopia's Derartu Tulu, the 000-metre Olympic gold medalist in 199 won the title again in 2000 two years after giving birth to a daughter.
[ترجمه گوگل]درارتو تولو از اتیوپی، برنده مدال طلای المپیک 199 در 000 متر، در سال 2000 دو سال پس از به دنیا آمدن یک دختر، بار دیگر این عنوان را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]Derartu Tulu، ۰۰۰ متر برنده مدال طلای المپیک، در سال ۲۰۰۰، دو سال پس از تولد دخترش، در سال ۲۰۰۰ برنده این عنوان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Liu huan yuan, the silver medalist complained the unfair judgment.
[ترجمه گوگل]لیو هوان یوان، دارنده مدال نقره از قضاوت ناعادلانه شکایت کرد
[ترجمه ترگمان]لیو huan یوان، برنده مدال نقره، قضاوت ناعادلانه را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Top seed Ardy, world silver medalist Susan to, Olympic champion Ku Suma and defending champion Arbi.
[ترجمه گوگل]آردی بازیکن برتر، سوزان تو دارنده مدال نقره جهان، کو سوما قهرمان المپیک و آربی مدافع عنوان قهرمانی
[ترجمه ترگمان]قهرمان جام جهانی، سوزان سوم، مدال نقره جهان، کوک سوم قهرمان المپیک و مدافع عنوان قهرمانی، مدافع عنوان قهرمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The photo finish showed that Trammell, silver medalist at two Olympic Games and three world championships, was the winner in a similar time of 15 seconds.
[ترجمه گوگل]پایان عکس نشان داد که ترامل، دارنده مدال نقره دو بازی المپیک و سه دوره قهرمانی جهان، در زمان مشابه 15 ثانیه برنده شد
[ترجمه ترگمان]این فیلم نشان داد که Trammell، برنده مدال نقره دو دوره المپیک و سه مسابقه قهرمانی جهان، در زمان مشابهی از ۱۵ ثانیه برنده این رقابت ها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Zou Kai, a gold medalist in the men's team event, won the floor exercise Sunday night.
[ترجمه گوگل]زو کای دارنده مدال طلای تیمی مردان یکشنبه شب در تمرین زمینی قهرمان شد
[ترجمه ترگمان]Zou کای، برنده مدال طلای مسابقات تیمی مردان، یکشنبه شب ورزش را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برنده مدال (اسم)
medalist, medallist

دارای مدال (اسم)
medalist, medallist

انگلیسی به انگلیسی

• medal winner, one who has been awarded a medal for achievement (usually in sports or the military)

پیشنهاد کاربران

medalist ( ورزش )
واژه مصوب: نشان آور
تعریف: ورزشکاری که در یک رقابت یا رویداد ورزشی برندۀ نشان می شود|||متـ . مدال آور

بپرس