1. According to mechanistic views of behaviour, human action can be explained in terms of cause and effect.
[ترجمه گوگل]بر اساس دیدگاه های مکانیکی رفتار، کنش انسان را می توان بر حسب علت و معلول تبیین کرد
[ترجمه ترگمان]با توجه به دیدگاه مکانیکی رفتار، رفتار انسانی را می توان از لحاظ علت و معلول توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The change is partly mechanistic, a response to new legislation, but partly cultural.
[ترجمه گوگل]این تغییر تا حدی مکانیکی است، پاسخی به قوانین جدید، اما بخشی فرهنگی است
[ترجمه ترگمان]این تغییر تا حدی ماشینی است، واکنشی به قانون جدید، اما تا حدودی فرهنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We have seen the mechanistic thrust of literacy discourse in the past five years.
[ترجمه گوگل]ما در پنج سال گذشته شاهد حرکت مکانیکی گفتمان سوادآموزی بوده ایم
[ترجمه ترگمان]ما شاهد نیروی مکانیکی گفتمان سواد در پنج سال گذشته بوده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Whenever observations emerged that did not fit the mechanistic model, they were dismissed as insignificant anomalies.
[ترجمه گوگل]هر زمان که مشاهداتی ظاهر شد که با مدل مکانیکی مطابقت نداشت، آنها به عنوان ناهنجاری های ناچیز کنار گذاشته شدند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که مشاهدات حاصل شد که متناسب با مدل مکانیکی نبودند، آن ها به عنوان anomalies ناچیز از کار برکنار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The extreme mechanistic approach that mainline medicine developed worked well for the great communicable killer diseases.
[ترجمه گوگل]رویکرد مکانیکی افراطی که پزشکی خط اصلی ایجاد کرده بود برای بیماریهای بزرگ قاتل مسری به خوبی کار میکرد
[ترجمه ترگمان]یک رویکرد مکانیکی افراطی که داروهای گیاهی ایجاد کرد به خوبی برای بیماری های مهلک communicable موثر عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The universe is far more nonlinear than the mechanistic worldview has allowed us to see.
[ترجمه گوگل]جهان بسیار غیرخطی تر از آن چیزی است که جهان بینی مکانیکی به ما اجازه دیدن داده است
[ترجمه ترگمان]جهان بسیار پیچیده تر از جهان بینی ماشینی است که به ما اجازه دیدن آن را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. One they describe as mechanistic, the other as organic.
[ترجمه گوگل]یکی را مکانیکی و دیگری را ارگانیک توصیف می کنند
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها به عنوان ماشینی و دیگری به عنوان ارگانیک توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Today's myth is still rooted in a mechanistic way of thinking which denies or represses spirituality.
[ترجمه گوگل]اسطوره امروزی هنوز ریشه در شیوه تفکر مکانیکی دارد که معنویت را انکار یا سرکوب می کند
[ترجمه ترگمان]افسانه امروز هنوز در یک روش مکانیکی فکری ریشه دارد که معنویت را انکار می کند یا سرکوب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. And it suggests Pavlovian, mechanistic efficiency. Press any given design lever and expect the appropriate response.
[ترجمه گوگل]و کارایی مکانیکی پاولویی را نشان می دهد هر اهرم طراحی را فشار دهید و منتظر پاسخ مناسب باشید
[ترجمه ترگمان]و این بیانگر بازدهی مکانیکی است هر اهرم طراحی داده شده را فشار دهید و منتظر پاسخ مناسب باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A mechanistic application, without regard to the consequences, would conflict with the purpose for which they were conceived.
[ترجمه گوگل]یک کاربرد مکانیکی، بدون توجه به پیامدها، با هدفی که برای آن تصور شده اند، در تضاد است
[ترجمه ترگمان]یک برنامه ماشینی، بدون توجه به عواقب، با هدفی که برای آن در نظر گرفته شده بود، تعارض خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. However, a mechanistic link between extra centrosomes and CIN has not been established.
[ترجمه گوگل]با این حال، ارتباط مکانیکی بین سانتروزوم های اضافی و CIN ایجاد نشده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک پیوند مکانیکی بین centrosomes اضافی و cin برقرار نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Most of my colleagues in biology are still very mechanistic in their thinking.
[ترجمه گوگل]اکثر همکاران من در زیست شناسی هنوز در تفکر خود بسیار مکانیکی هستند
[ترجمه ترگمان]اغلب همکاران من در بیولوژی نیز در تفکر خود بسیار مکانیکی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The activity of psychoanalysis in the therapeutic setting can not be adequately grasped and stated in mechanistic, quantitative terms.
[ترجمه گوگل]فعالیت روانکاوی در محیط درمانی را نمی توان به اندازه کافی درک کرد و به صورت مکانیکی و کمی بیان کرد
[ترجمه ترگمان]فعالیت روان کاوی در محیط درمانی نمی تواند به اندازه کافی درک شود و در شرایط مکانیکی و کمی بیان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The underlying approach of codification in re-forming the law has stressed the mechanistic nature of legal reasoning as essentially a syllogistic exercise.
[ترجمه گوگل]رویکرد اساسی تدوین در شکلگیری مجدد قانون، ماهیت مکانیکی استدلال حقوقی را بهعنوان یک تمرین قیاسی اساساً مورد تأکید قرار داده است
[ترجمه ترگمان]رویکرد بنیادین تدوین قانون در شکل دهی مجدد قانون، ماهیت مکانیکی استدلال حقوقی را اساسا به عنوان یک ورزش syllogistic مورد تاکید قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Reciprocal motion Reciprocal motion, positive and negative at constant mean velocity, is unnerving, mechanistic and inhuman.
[ترجمه گوگل]حرکت متقابل حرکت متقابل، مثبت و منفی با سرعت متوسط ثابت، عصبی، مکانیکی و غیرانسانی است
[ترجمه ترگمان]حرکت Reciprocal حرکت، مثبت و منفی در سرعت متوسط ثابت، unnerving، مکانیکی و غیر انسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید