mechanics

/məˈkænɪks//mɪˈkænɪks/

معنی: مکانیک، علم مکانیک، نیرو برد، علم جراثقال
معانی دیگر: جنبه ی فنی، فوت و فن، رمز کار، (بخشی از علم فیزیک که با حرکت اجسام و اثر نیرو بر اجسام سروکار دارد) مکانیک، افزارگان شناسی، سازوکار شناسی، ماشین داری (ساختن و نگهداری ماشین آلات)، افزارگری، ساخت کاری، علمی که درباره اثر نیرو بر اجسام بحکمیکند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (used with a sing. verb) the branch of physics that deals with the motion of bodies and the effect of physical forces on them.

(2) تعریف: (used with a sing. verb) the design, production, and use of machinery or mechanical appliances.

(3) تعریف: the technical or automatic aspects or parts of a thing or activity; mechanism or routine.

- the mechanics of statistical evaluation
[ترجمه گوگل] مکانیک ارزیابی آماری
[ترجمه ترگمان] مکانیک ارزیابی آماری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- the mechanics of lovemaking
[ترجمه گوگل] مکانیک عشق ورزی
[ترجمه ترگمان] مکانیک عشق بازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. mechanics with begrimed hands
مکانیک ها با دستان سیاه و روغنی

2. the mechanics of writing
فوت و فن نگارش

3. absence of trained mechanics
نبودن مکانیک های آموزش دیده

4. Both quantum mechanics and chaos theory suggest a world constantly in flux.
[ترجمه گوگل]هم مکانیک کوانتومی و هم تئوری آشوب حاکی از جهانی بودن دائماً در جریان است
[ترجمه ترگمان]هم مکانیک کوانتومی و هم تیوری هرج و مرج یک جهان را به طور پیوسته در جریان القا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is a course in mechanics.
[ترجمه گوگل]این یک دوره مکانیک است
[ترجمه ترگمان]این یک دوره از علم مکانیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mechanics of the pump are very old.
[ترجمه گوگل]مکانیک پمپ بسیار قدیمی است
[ترجمه ترگمان]مکانیک پمپ خیلی کهنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The mechanics of the process are quite complex.
[ترجمه گوگل]مکانیک این فرآیند بسیار پیچیده است
[ترجمه ترگمان]مکانیک این فرآیند کاملا پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The mechanics work hard to keep the he-licopters airworthy.
[ترجمه گوگل]مکانیک ها سخت کار می کنند تا هلیکوپترها قابلیت پرواز داشته باشند
[ترجمه ترگمان]مکانیک به سختی کار می کند تا the licopters را نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The mechanics of the machine are very old.
[ترجمه گوگل]مکانیک دستگاه بسیار قدیمی است
[ترجمه ترگمان]مکانیک ماشین خیلی قدیمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has not studied mechanics or engineering.
[ترجمه گوگل]او در رشته مکانیک و مهندسی تحصیل نکرده است
[ترجمه ترگمان]او مکانیک و مهندسی را مطالعه نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The mechanics of staging a play are very complicated.
[ترجمه گوگل]مکانیک اجرای نمایشنامه بسیار پیچیده است
[ترجمه ترگمان]مکانیک صحنه نمایش خیلی پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We need to discuss the actual mechanics of the operation.
[ترجمه گوگل]ما باید در مورد مکانیک واقعی عملیات بحث کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید درباره مکانیک واقعی عملیات بحث کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Quantum mechanics is the study of the way atoms behave.
[ترجمه گوگل]مکانیک کوانتومی مطالعه نحوه رفتار اتم ها است
[ترجمه ترگمان]مکانیک کوانتومی مطالعه رفتار اتم ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The exact mechanics of how payment will be made will be decided later.
[ترجمه گوگل]مکانیسم دقیق نحوه پرداخت بعداً مشخص خواهد شد
[ترجمه ترگمان]مکانیک دقیق چگونگی پرداخت آن بعدا تعیین خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He knows a lot about the mechanics of running a school.
[ترجمه گوگل]او در مورد مکانیک اداره یک مدرسه اطلاعات زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]او چیزهای زیادی درباره مکانیک گرداندن یک مدرسه می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مکانیک (اسم)
mechanic, mechanics, mechanician

علم مکانیک (اسم)
mechanics

نیرو برد (اسم)
mechanics

علم جراثقال (اسم)
mechanics

تخصصی

[عمران و معماری] علم مکانیک
[ریاضیات] مکانیک

انگلیسی به انگلیسی

• branch of applied mathematics, study of the movement of bodies and forces; study of machines; technical workings or details of a particular thing

پیشنهاد کاربران

mechanics ( n ) =the science of movement and force =the practical study of machinery
mechanics
در مباحث مدیریت و رهبری به معنی روابط افراد در یک تیم یا سازمان هست؛ اینکه افراد چطور با هم تعامل می کنند، چطور تصمیم می گیرند و با چالش ها چطور روبرو می شوند و آن را حل می کنند.
سازوکار
mechanics ( فیزیک )
واژه مصوب: مکانیک
تعریف: شاخه‏ای از علم فیزیک که به مطالعه و فرمول‏بندی قانون های کلی حرکت می‏پردازد
کارکرد
مکانیسم، روش کار، طرز کار، ساز و کار، فوت و فن
فرمول کار/ساخت
سیستم کار، قابلیت، اصول، روند، طرح، روال، خاصیت
کارکردشناسی ، کارایی شناسی
ابزارشناسی ، دستگاه شناسی
ابزار/دستگاه کارکردشناسی
شناخت ابزار/دستگاه
شناخت کارکرد ابزار/دستگاه
شناخت کارایی ابزار/دستگاه
ابزارگری

بپرس