صفت ( adjective )
مشتقات: mechanically (adv.), mechanicalness (n.)
مشتقات: mechanically (adv.), mechanicalness (n.)
• (1) تعریف: consisting of or pertaining to machinery.
- mechanical parts
• (2) تعریف: produced, operated, or controlled by a machine or machines.
• متضاد: manual
• متضاد: manual
- a mechanical production process
[ترجمه گوگل] یک فرآیند تولید مکانیکی
[ترجمه ترگمان] یک فرآیند تولید مکانیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک فرآیند تولید مکانیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a mechanical toy
[ترجمه گوگل] یک اسباب بازی مکانیکی
[ترجمه ترگمان] یک اسباب بازی مکانیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک اسباب بازی مکانیکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: specifically related to machines or the power produced by moving parts, as opposed to electrical or chemical power.
- mechanical erosion
• (4) تعریف: of or pertaining to skill or ability in the design, use, or repair of tools and machinery.
- a mechanical genius
• (5) تعریف: acting or performing like a machine or without human intervention; automatic.
• مترادف: mechanistic
• مترادف: mechanistic
• (6) تعریف: repetitive, machinelike, and without spirit or verve.
• مترادف: robotic, wooden
• متضاد: expressive, vital
• مترادف: robotic, wooden
• متضاد: expressive, vital
- the mechanical answers of a person in shock
[ترجمه گوگل] پاسخ های مکانیکی یک فرد در شوک
[ترجمه ترگمان] پاسخ های مکانیکی یک فرد در شوک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پاسخ های مکانیکی یک فرد در شوک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a mechanical performance of the sonata
[ترجمه گوگل] اجرای مکانیکی سونات
[ترجمه ترگمان] یک عملکرد مکانیکی از the،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک عملکرد مکانیکی از the،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (7) تعریف: designating a philosophy or doctrine that the universe and everything in it operates in a machinelike way; nonspiritual.
• مترادف: mechanistic
• متضاد: organic, vitalist
• مترادف: mechanistic
• متضاد: organic, vitalist
• (8) تعریف: concerning the technical or purely physical.
- She mastered the mechanical aspects of poetry.
[ترجمه گوگل] او بر جنبه های مکانیکی شعر تسلط داشت
[ترجمه ترگمان] او بر جنبه های مکانیکی شعر مسلط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او بر جنبه های مکانیکی شعر مسلط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید