meatless

/ˈmiːtləs//ˈmiːtləs/

بی گوشت، هنگام پرهیز از گوشت، بدون غذا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of meat.

جمله های نمونه

1. meatless vegetable soup
سوپ سبزی بدون گوشت

2. a meatless day
روز پرهیز از گوشت

3. The increasing emphasis on meatless meals in restaurants and in cookbooks also provides inspiration to home cooks minding a budget.
[ترجمه گوگل]تاکید روزافزون بر وعده‌های غذایی بدون گوشت در رستوران‌ها و کتاب‌های آشپزی نیز الهام‌بخش آشپزهای خانگی است که به بودجه فکر می‌کنند
[ترجمه ترگمان]تاکید رو به افزایش بر روی وعده های غذایی در رستوران ها و کتاب های آشپزی، برای آشپزهای خانه که مشغول به بودجه هستند، اله ام بخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Given a meatless diet it will rapidly become ill and will then die a painful death.
[ترجمه گوگل]با توجه به رژیم غذایی بدون گوشت، به سرعت بیمار می شود و سپس با مرگ دردناکی از بین می رود
[ترجمه ترگمان]با توجه به رژیم غذایی meatless، به سرعت بیمار می شود و سپس مرگی دردناک خواهد مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As in post-Pearl Harbour U. S. A., a meatless day each week was decreed, but little effort made to enforce it.
[ترجمه گوگل]همانطور که در ایالات متحده پس از پرل هاربر، هر هفته یک روز بدون گوشت مقرر شد، اما تلاش کمی برای اجرای آن انجام شد
[ترجمه ترگمان]مانند بندر post اس الف هر هفته یک روز meatless برای اجرای آن صرف می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But every time I try a meatless supper on the family, there are howls of rebellion.
[ترجمه گوگل]اما هر بار که یک شام بدون گوشت را در خانواده امتحان می کنم، زوزه های شورش به گوش می رسد
[ترجمه ترگمان]اما هر دفعه که من یک شام مفصل روی خانواده می خورم، زوزه یک عصیان را می شنوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And I know that some vegetarians pooh pooh Meatless Monday as not enough.
[ترجمه گوگل]و من می دانم که برخی از گیاه خواران پوه پو، دوشنبه بدون گوشت کافی نیست
[ترجمه ترگمان]و من می دانم که برخی از گیاه خواران، دوشنبه را به اندازه کافی نمی دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These include all the popular "meatless" brands you see at the health food stores.
[ترجمه گوگل]اینها شامل همه برندهای معروف «بی گوشت» می شود که در فروشگاه های مواد غذایی سالم می بینید
[ترجمه ترگمان]اینها شامل تمام برنده ای معروف \"meatless\" هستند که شما در فروشگاه های مواد غذایی می بینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Meatless Monday is a simple thing we can all do in the face of multiple challenges.
[ترجمه گوگل]دوشنبه بدون گوشت کار ساده ای است که همه ما می توانیم در مواجهه با چالش های متعدد انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]روز دوشنبه یک کار ساده است که همه ما می توانیم در مواجهه با چالش های متعدد انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And maybe Walter's thinking about a meatless, painfree potluck he went to last weekend or the ozone or the Earth's desperate need to stop cruel product testing on animals, but probably he's not.
[ترجمه گوگل]و شاید والتر در فکر یک گلدان بدون گوشت و بدون درد باشد که آخر هفته گذشته به آنجا رفت یا به اوزون یا نیاز مبرم زمین به توقف آزمایش بی‌رحمانه محصول روی حیوانات، اما احتمالاً اینطور نیست
[ترجمه ترگمان]و شاید والتر s در مورد یک meatless، painfree potluck به آخر هفته آخر هفته یا اوزون یا زمین نیاز دارد تا آزمایش محصول ظالمانه بر روی حیوانات را متوقف کند، اما احتمالا اینطور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. many early Christian groups supported the meatless way of life.
[ترجمه گوگل]بسیاری از گروه های مسیحی اولیه از شیوه زندگی بدون گوشت حمایت می کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گروه های مسیحی اولیه از شیوه زندگی meatless حمایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These meatless products are high in protein, low in fat, and, more importantly, they taste good!
[ترجمه گوگل]این محصولات بدون گوشت سرشار از پروتئین، کم چربی و مهمتر از آن طعم خوبی هستند!
[ترجمه ترگمان]این محصولات meatless پروتئین زیادی دارند، چربی کم دارند و از همه مهم تر، آن ها طعم خوبی دارند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Others simply pile their plates high with mountains of mashed potatoes and various meatless side dishes.
[ترجمه گوگل]دیگران به سادگی بشقاب های خود را با کوه هایی از پوره سیب زمینی و مخلفات مختلف بدون گوشت پر می کنند
[ترجمه ترگمان]بقیه به سادگی صفحات خود را با mountains پوره سیب زمینی و غذاهای مختلف پر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although only 12% of people describe themselves as vegetarians, 86% of adults eat meatless meals at least once or twice a week.
[ترجمه گوگل]اگرچه تنها 12 درصد از مردم خود را گیاهخوار توصیف می کنند، 86 درصد از بزرگسالان حداقل یک یا دو بار در هفته وعده های غذایی بدون گوشت می خورند
[ترجمه ترگمان]اگرچه تنها ۱۲ درصد از مردم خود را گیاه خوار می دانند، ۸۶ % بزرگسالان حداقل یک بار یا دو بار در هفته غذا می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• without meat; vegetarian

پیشنهاد کاربران

بپرس