meatball

/ˈmiːtˌbɒl//ˈmiːtbɔːl/

(خوراک پزی) قیمه ریزه، کوفته ی گوشتی، کوفته قلقلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: chopped or ground meat that is seasoned, shaped into a small ball, and cooked, often in a sauce.

(2) تعریف: (slang) a stupid or clumsy person.

جمله های نمونه

1. He speared a meatball with his fork.
[ترجمه گوگل]با چنگالش کوفته ای را نیزه زد
[ترجمه ترگمان]با چنگالش ساندویچ کوفته قلقلی را فرو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I drift around the ballroom, spearing meatballs and feeling bad.
[ترجمه گوگل]من در اطراف سالن رقص می چرخم، کوفته می ریزم و احساس بدی دارم
[ترجمه ترگمان]دور اتاق می چرخم و کوفته و feeling را می گیرم و احساس بدی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Add the meatballs to the pan and continue to simmer for a further 10 mins, or until they are cooked through.
[ترجمه گوگل]کوفته ها را به تابه اضافه کنید و 10 دقیقه دیگر یا تا زمانی که کاملا پخته شوند، به جوشیدن ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]the را به ماهی تابه اضافه کنید و تا ۱۰ دقیقه دیگر بجوشانید یا تا زمانی که پخته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We are peeling potatoes, forming tiny meatballs, browning chicken, shelling peas.
[ترجمه گوگل]سیب زمینی ها را پوست می گیریم، کوفته های کوچک درست می کنیم، مرغ را قهوه ای می کنیم، نخود را پوست می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما داریم سیب زمینی پوست می کنیم و meatballs کوچک و chicken و نخود سبز را تشکیل می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Add the meatballs or patties and fry until golden brown.
[ترجمه گوگل]کوفته ها یا پتی ها را اضافه کنید و تفت دهید تا طلایی شوند
[ترجمه ترگمان]meatballs و patties را اضافه کنید تا زمانی که قهوه ای طلایی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sugared spaghetti with glazed meatballs and honeydew spinach.
[ترجمه گوگل]اسپاگتی شکری با کوفته های لعاب دار و اسفناج عسلی
[ترجمه ترگمان]اسپاگتی با ماکارونی با ماکارونی و اسفناج و اسفناج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Oh, you got your whole meatball.
[ترجمه گوگل]اوه، شما تمام کوفته خود را دریافت کردید
[ترجمه ترگمان] اوه، تو کل meatball رو گرفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Form into patties or meatballs.
[ترجمه گوگل]به شکل نبات یا کوفته درآورید
[ترجمه ترگمان]به patties یا meatballs فرم بدهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. IT is so thin, It'swallowed a meatball and were IT were pregnant.
[ترجمه گوگل]آنقدر نازک است که یک کوفته را بلعیده و باردار بوده است
[ترجمه ترگمان]خیلی نازک بود، یه ساندویچ کوفته قلقلی رو قورت داد و اون هم حامله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I ate oyster omelet and meatball soup at thestand . How yummy they were!
[ترجمه گوگل]من در غرفه املت صدف و سوپ کوفته خوردم چقدر خوشمز بودند
[ترجمه ترگمان]من املت گوشت و سوپ کوفته قلقلی رو توی \"thestand\" خوردم چه خوش مزه بودند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I ate the Chang Hua meatball.
[ترجمه گوگل]من کوفته چانگ هوآ را خوردم
[ترجمه ترگمان] من ساندویچ کوفته قلقلی \"چنگ\" رو خوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The small meatball attagirl, lets mother have a look, looks at the hemp together.
[ترجمه گوگل]دختر کوفته کوچک، به مادر اجازه می دهد نگاهی بیندازد، با هم به کنف نگاه می کند
[ترجمه ترگمان]The کوچک کوفته، نگاهی به کنف انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is so thin, she swallowed a meatball and was thought she was pregnant.
[ترجمه گوگل]او به قدری لاغر است که یک کوفته را قورت داد و فکر کردند باردار است
[ترجمه ترگمان]اون خیلی لاغر بود، یه کوفته قلقلی رو قورت داد و فکر کرد که حامله ست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Has a look, the small meatball makes Wendeng in the class and grade correspondence.
[ترجمه گوگل]یک نگاه، کوفته کوچک می سازد Wendeng در کلاس و کلاس مکاتبات
[ترجمه ترگمان]یه نگاه، یه ساندویچ کوفته قلقلی کوچولو تو کلاس و مکاتبات کلاس درس می گیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• meat formed into a ball
mince ball, small ball made from chopped meat

پیشنهاد کاربران

کله گنجشکی
در ایران این کلمه معادل خوبی برای کله گنجشکی می باشد.
البته مدل های دیگری هم طبخ میشه مثلا با ماکارونی
ما در ایران ماکارانی را با دانه های ریز سویا درست می کنم
آنها ماکارانی را با گلوله های درشت گوشت چرخ کرده
meatballmeatball
This term is used to describe someone who is clumsy, foolish, or makes silly mistakes. It is often used in a playful or lighthearted manner.
شخص دست و پا چلفتی، نادان که مرتکب اشتباهات احمقانه می شود. اغلب به شیوه ای شوخ طبعانه یا خودمانی استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

“He tripped over his own feet again? What a meatball!”
A person might say, “I’m such a meatball for forgetting my keys. ”
In a friendly teasing, someone might playfully call their friend a meatball for dropping something.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-jerk/
### مثال:
- Spaghetti and meatballs: اسپاگتی با گلوله های گوشت! یکی از محبوب ترین غذاهای ایتالیایی.
- Meatball sub: یک نوع ساندویچ که با گلوله های گوشت پر شده و فوق العاده خوشمزه است.
پ س اگه دیدی کلمه "meatball" روی منوی غذایی یا جایی دیگه دیدی، بدون تردید یه منبع خوشمزه ای رو پیدا کردی
...
[مشاهده متن کامل]

منبعCHATGPT4. 00

one of several small balls of meat that are eaten hot, often with a sauce
کوفته
spaghetti and meatballs
meatball
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/meatball
گوشت قلقلی
کوفته

بپرس