measuring cup

/ˈmeʒərɪŋ kʌp//ˈmeʒərɪŋ kʌp/

فنجان اندازه گیری، پیمانه (به شکل لیوان)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a graduated cup used esp. in cooking for measuring ingredients, or a cup intended to hold one specific amount of an ingredient.

جمله های نمونه

1. The measuring cup is graduated in ounces.
[ترجمه گوگل]فنجان اندازه گیری برحسب اونس درجه بندی می شود
[ترجمه ترگمان]پیمانه اندازه گیری در اونس از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You will also need a measuring cup, a teaspoon, and a tablespoon.
[ترجمه گوگل]همچنین به یک فنجان اندازه گیری، یک قاشق چایخوری و یک قاشق غذاخوری نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]همچنین به یک لیوان اندازه گیری، یک قاشق چای خوری و یک قاشق سوپ خوری نیاز خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Why not get a measuring cup and check the amount of water that your favorite drinking glass or water bottle will hold?
[ترجمه گوگل]چرا یک لیوان اندازه گیری نمی گیرید و مقدار آبی که لیوان یا بطری آب مورد علاقه تان را در خود جای می دهد بررسی کنید؟
[ترجمه ترگمان]چرا یک فنجان دیگر بردارید و مقدار آب مورد علاقه خود را چک کنید که شیشه یا بطری آب مورد علاقه شما حفظ خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I melt 2 sticks of butter in a measuring cup in the microwave.
[ترجمه گوگل]من 2 چوب کره را در یک پیمانه در مایکروویو ذوب می کنم
[ترجمه ترگمان]من ۲ تکه کره را در یک فن اندازه گیری در مایکروویو ذوب کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can't find the measuring cup. Have you seen it?
[ترجمه گوگل]من نمی توانم پیمانه اندازه گیری را پیدا کنم آیا آن را دیده اید؟
[ترجمه ترگمان]نمی توانم فنجان اندازه گیری را پیدا کنم آن را دیده ای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Height 350 Accessories A measuring cup included, a stainless filter and a stainless steel dual-structure vacuum bottle .
[ترجمه گوگل]ارتفاع 350 لوازم جانبی یک فنجان اندازه گیری، یک فیلتر ضد زنگ و یک بطری خلاء دو ساختار فولادی ضد زنگ
[ترجمه ترگمان]ارتفاع ۳۵۰ تجهیزات جانبی یک فنجان اندازه گیری شامل یک فیلتر ضد زنگ و یک بطری خلا فولادی ضد زنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I mixed pancake batter in this! No, that measuring cup has always been for urine.
[ترجمه گوگل]من خمیر پنکیک را در این مخلوط کردم! نه، آن پیمانه همیشه برای ادرار بوده است
[ترجمه ترگمان]! من pancake رو با این خمیر مخلوط کردم نه، اون فنجون measuring همیشه برای ادرار بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The lower part of the measuring cup houses a thermoelectric cooler.
[ترجمه گوگل]قسمت پایینی فنجان اندازه گیری دارای یک خنک کننده ترموالکتریک است
[ترجمه ترگمان]قسمت پایین فنجان اندازه گیری یک کولر حرارتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Selected installations: measuring cup equipment, screw measuring equipment, electronic automated measuring steelyard and mixed steelyard.
[ترجمه گوگل]تاسیسات منتخب: تجهیزات اندازه گیری فنجان، تجهیزات اندازه گیری پیچ، یارد فولادی اندازه گیری خودکار الکترونیکی و یارد فولادی مخلوط
[ترجمه ترگمان]تاسیسات منتخب: اندازه گیری تجهیزات فنجان، پیچ دادن تجهیزات، اندازه گیری خودکار اتوماتیک steelyard و steelyard مخلوط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Carefully leaving behind any dirt that has settled, pour water through fine-mesh strainer into 4-cup liquid measuring cup.
[ترجمه گوگل]با رها کردن هر گونه کثیفی که ته نشین شده است، آب را از طریق یک صافی ریز مشبک در فنجان اندازه گیری مایع 4 فنجانی بریزید
[ترجمه ترگمان]با دقت پشت هر گونه کثیفی که ساکن شده، آب را از صافی fine به ۴ فنجان اندازه گیری مایع به ۴ فنجان آب بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Combine remaining 1 / 2 cup buttermilk and vanilla in another bowl or measuring cup.
[ترجمه گوگل]1/2 فنجان دوغ و وانیل باقی مانده را در یک کاسه یا پیمانه دیگر ترکیب کنید
[ترجمه ترگمان]۳ \/ ۲ فنجان خیار و وانیل را در یک کاسه یا یک فنجان دیگر ترکیب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Strain fat from skillet and strain through paper towel into heatproof measuring cup.
[ترجمه گوگل]چربی را از ماهیتابه صاف کنید و از طریق حوله کاغذی در فنجان اندازه گیری ضد حرارت صاف کنید
[ترجمه ترگمان]آن را از ماهی تابه سرخ کنید و از طریق حوله کاغذی تا فن اندازه گیری heatproof فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Line a sieve with cheesecloth and set the sieve over a glass bowl or measuring cup.
[ترجمه گوگل]الک را با پارچه پنیر بپوشانید و الک را روی یک کاسه شیشه ای یا پیمانه قرار دهید
[ترجمه ترگمان]یک غربال را با cheesecloth خط بکشید و غربال را بر روی یک کاسه شیشه ای و یا یک فنجان قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس