measureless

/ˈmeʒələs//ˈmeʒələs/

معنی: بی شمار
معانی دیگر: بی حد، بسیار زیاد، غیر قابل اندازه گیری (به خاطر کثرت یا عظمت)، بی کران

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: measurelessly (adv.), measurelessness (n.)
• : تعریف: incapable of being measured; having no boundaries or limits; infinite.
متضاد: limited, measurable
مشابه: endless, immeasurable, immense, infinite

- measureless pain
[ترجمه گوگل] درد بی اندازه
[ترجمه ترگمان] دردی بی انتها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Otto had measureless charm.
[ترجمه گوگل]اتو جذابیت بی اندازه داشت
[ترجمه ترگمان]اوتو جاذبه فراوانی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Falling and falling through measureless ocean.
[ترجمه گوگل]سقوط و سقوط از طریق اقیانوس بی اندازه
[ترجمه ترگمان]افتادن و سقوط در اقیانوس بیکران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One could not know his measureless glory: the unending string of faces peering over the edge.
[ترجمه گوگل]کسی نمی‌توانست شکوه بی‌اندازه او را بشناسد: رشته بی‌پایان چهره‌هایی که بر لبه‌ها نگاه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها نمی توانست شکوه و جلال خود را بداند: رشته بی پایان صورت ها بر لبه آن چشم دوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For self is a sea boundless and measureless.
[ترجمه گوگل]زیرا خود دریای بی کران و بی اندازه است
[ترجمه ترگمان]زیرا خود دریای بیکران و بیکران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Here was a formidable and measureless step.
[ترجمه گوگل]اینجا یک گام بزرگ و بی اندازه بود
[ترجمه ترگمان]این یک قدم مدهش و غیرقابل تحملی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They treasure their leisure with measureless pleasure.
[ترجمه گوگل]آنها اوقات فراغت خود را با لذتی بی اندازه می دانند
[ترجمه ترگمان]آن ها فراغت خود را با لذت بی حد دنبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What of the supreme measureless ordeal in which we were again irrevocably plunged?
[ترجمه گوگل]چه از مصیبت بی‌سابقه‌ای که دوباره در آن غرق شدیم؟
[ترجمه ترگمان]پس از آن که دوباره به طور غیرقابل بازگشتی در آن فرو رفتیم، چه آزمایش کاملی از آن متحمل شده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Without this measureless and perpetual uncertainty, the drama of human life would be destroyed.
[ترجمه گوگل]بدون این عدم اطمینان بی اندازه و همیشگی، درام زندگی انسان نابود می شود
[ترجمه ترگمان]بدون این ابهام غیرقابل اندازه گیری و دائمی، نمایش زندگی بشر نابود خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How measureless and strong It'shall forevermore endure The saints and angels'song.
[ترجمه گوگل]چقدر بی اندازه و قوی تا ابد سرود قدیسان و فرشتگان را تحمل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]تا روزی که ابدی و نیرومند است تا ابد این سرود مقدس و فرشتگان را تحمل خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For self is a sea measureless.
[ترجمه گوگل]زیرا خود دریای بی اندازه است
[ترجمه ترگمان]زیرا خود دریای بیکران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You would measure time the measureless and the immeasurable.
[ترجمه گوگل]شما زمان را بی اندازه و غیرقابل اندازه گیری می سنجید
[ترجمه ترگمان]می توانید زمان را اندازه بگیرید و بیکران و بیکران را اندازه بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Above were measureless spaces of giddy air, and far, faraway a line of blue sky.
[ترجمه گوگل]در بالا فضاهای بی اندازه ای از هوای گیج کننده و دور و دور خطی از آسمان آبی دیده می شد
[ترجمه ترگمان]در بالا، فضاهای خالی از هوای گیج، و دور از خط آسمان آبی، وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the edge sat Pemaquid Light, a fat thumb of a tower held up to measure the measureless indigo sky.
[ترجمه گوگل]در لبه Pemaquid Light نشسته بود، شست چاق برجی که برای اندازه گیری آسمان نیلی بی اندازه بالا گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]در لبه آن، Pemaquid نور، یک انگشت شستش از یک برج که برای اندازه گیری آسمان indigo اندازه گیری شده بود، نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You intend to join me in the development of measureless mountain tea and ecological tea ?
[ترجمه گوگل]آیا قصد دارید به من در توسعه چای کوهستانی بی اندازه و چای زیست محیطی بپیوندید؟
[ترجمه ترگمان]شما قصد دارید در توسعه چای کوهی و چای اکولوژیکی به من ملحق شوید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی شمار (صفت)
numerous, astronomic, astronomical, countless, myriad, innumerable, multitudinous, uncounted, populous, incomputable, umpteenth, umpteen, measureless, unnumbered

تخصصی

[ریاضیات] بی اندازه

انگلیسی به انگلیسی

• endless, without bounds, beyond measure, cannot be measured

پیشنهاد کاربران

بپرس