1. That'sa mean-spirited thing for a mother to say.
[ترجمه گوگل]این حرف بدی است که یک مادر بگوید
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که مادر برای گفتن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که مادر برای گفتن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Mix this with personality quirks: Gossip, grudges, jealousies, mean-spirited behavior, lack of trust.
[ترجمه گوگل]این را با ویژگی های شخصیتی ترکیب کنید: شایعات، کینه ها، حسادت ها، رفتار بد اخلاق، عدم اعتماد
[ترجمه ترگمان]این ترکیب را با خصوصیات شخصیتی ترکیب کنید: سخن چینی، کینه، حسادت های، رفتار -، عدم اعتماد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این ترکیب را با خصوصیات شخصیتی ترکیب کنید: سخن چینی، کینه، حسادت های، رفتار -، عدم اعتماد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. City growth proponents denounced their opponents as mean-spirited, power-hungry, and just plain stupid.
[ترجمه گوگل]حامیان رشد شهر، مخالفان خود را بهعنوان بداخلاق، تشنه قدرت، و کاملاً احمق محکوم کردند
[ترجمه ترگمان]طرفداران رشد شهر مخالفان خود را به عنوان \"روحیه دهنده، تشنه قدرت، و فقط احمق\" محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طرفداران رشد شهر مخالفان خود را به عنوان \"روحیه دهنده، تشنه قدرت، و فقط احمق\" محکوم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. No more scoring mean-spirited points to show up the other side.
[ترجمه گوگل]دیگر برای نشان دادن طرف مقابل، امتیازی متوسط به ثمر نرسانید
[ترجمه ترگمان]هیچ امتیاز mean برای نشان دادن طرف مقابل وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ امتیاز mean برای نشان دادن طرف مقابل وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Jordan is portrayed as mean-spirited and manipulative in the book.
[ترجمه گوگل]جردن در این کتاب فردی بداخلاق و دستکاری به تصویر کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]جردن به عنوان mean و فریبکار در کتاب به تصویر کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جردن به عنوان mean و فریبکار در کتاب به تصویر کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. One stereotype that will never die is the dishonest and mean-spirited politician.
[ترجمه گوگل]یکی از کلیشههایی که هرگز نمیمیرد، سیاستمدار بیصادق و پست است
[ترجمه ترگمان]یک کلیشه که هرگز نخواهد مرد یک سیاست مدار dishonest و فرومایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک کلیشه که هرگز نخواهد مرد یک سیاست مدار dishonest و فرومایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To many, his biting sense of humor comes off as mean-spirited rather than funny.
[ترجمه گوگل]برای بسیاری، حس شوخ طبعی او به جای خنده دار بودن، بداخلاقی است
[ترجمه ترگمان]به نظر خیلی زیاد، حس شوخ طبعی او خیلی بهتر از آن است که خنده دار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر خیلی زیاد، حس شوخ طبعی او خیلی بهتر از آن است که خنده دار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Now the old image of a mean-spirited Dole immediately resurfaces.
[ترجمه گوگل]اکنون تصویر قدیمی یک دول بداخلاق بلافاصله دوباره ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]حالا تصویر قدیمی یک شخصیت مزخرف! از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا تصویر قدیمی یک شخصیت مزخرف! از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. And for very good if slightly mean-spirited reasons.
[ترجمه گوگل]و برای دلایل بسیار خوب اگر کمی بداخلاق
[ترجمه ترگمان]و برای خیلی خوب اگر به دلایل بسیار متوسط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و برای خیلی خوب اگر به دلایل بسیار متوسط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The redhead suddenly let out a blasting laugh that was aggressive and mean-spirited.
[ترجمه گوگل]مو قرمز ناگهان خنده ای پرخاشگرانه و بداخلاق بلند کرد
[ترجمه ترگمان]مو قرمز ناگهان خنده ای کرد که خشن و spirited بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مو قرمز ناگهان خنده ای کرد که خشن و spirited بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید