means of communication

جمله های نمونه

1. Television is an effective means of communication.
[ترجمه گوگل]تلویزیون یک وسیله ارتباط موثر است
[ترجمه ترگمان]تلویزیون وسیله ای موثر برای ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Television is an increasingly important means of communication.
[ترجمه گوگل]تلویزیون یک وسیله ارتباطی است که به طور فزاینده ای مهم است
[ترجمه ترگمان]تلویزیون وسیله ای بسیار مهم برای برقراری ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They had no means of communication.
[ترجمه گوگل]هیچ وسیله ارتباطی نداشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها به هیچ وجه ارتباطی با هم نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Radio was the pilot's only means of communication .
[ترجمه گوگل]رادیو تنها وسیله ارتباطی خلبان بود
[ترجمه ترگمان]رادیو تنها وسیله ای برای ارتباط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some sign languages are very sophisticated means of communication.
[ترجمه گوگل]برخی از زبان های اشاره ابزارهای ارتباطی بسیار پیچیده ای هستند
[ترجمه ترگمان]برخی زبان های اشاره، ابزارهای بسیار پیچیده ای برای ارتباط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The only means of communication was sign language.
[ترجمه گوگل]تنها راه ارتباطی زبان اشاره بود
[ترجمه ترگمان]تنها وسیله ارتباط زبانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Letters are their only means of communication.
[ترجمه گوگل]نامه ها تنها وسیله ارتباطی آنهاست
[ترجمه ترگمان]نامه ها تنها وسیله ارتباط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But if the means of communication have moved in a more public direction, the images have gone the other way.
[ترجمه گوگل]اما اگر وسایل ارتباطی در جهت عمومی تری حرکت کرده باشند، تصاویر به سمت دیگری رفته اند
[ترجمه ترگمان]اما اگر ابزار ارتباطی در جهت عمومی تری حرکت کرده اند، تصاویر به روش دیگری رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Similar problems may arise where other instantaneous means of communication are used.
[ترجمه گوگل]مشکلات مشابهی ممکن است در جایی که دیگر وسایل ارتباطی آنی استفاده می شود، به وجود بیاید
[ترجمه ترگمان]مشکلات مشابهی ممکن است در جایی ایجاد شوند که وسایل ارتباطی آنی دیگر مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. All means of communication to the outside world were cut shortly after the demonstration began.
[ترجمه گوگل]مدت کوتاهی پس از شروع تظاهرات، تمامی وسایل ارتباطی با جهان خارج قطع شد
[ترجمه ترگمان]تمام وسایل ارتباط با دنیای خارج اندکی پس از شروع تظاهرات قطع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Music can also be an important means of communication.
[ترجمه گوگل]موسیقی نیز می تواند وسیله ارتباطی مهمی باشد
[ترجمه ترگمان]موسیقی همچنین می تواند وسیله ای مهم برای ارتباط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As well as being a means of communication for staff, to ensure consistency of approach, a selection policy may serve other functions.
[ترجمه گوگل]سیاست انتخاب علاوه بر اینکه وسیله ارتباطی برای کارکنان است، برای اطمینان از سازگاری رویکرد، ممکن است کارکردهای دیگری را نیز انجام دهد
[ترجمه ترگمان]همچنین ابزاری برای ارتباط با کارکنان، برای اطمینان از ثبات رویکرد، یک سیاست انتخاب می تواند به وظایف دیگری عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The instrument becomes both a means of communication, possessed of clearly defined powers, and an attribute of the celebrant.
[ترجمه گوگل]این ساز هم به وسیله ارتباطی تبدیل می‌شود که دارای قدرت‌های مشخصی است و هم یکی از ویژگی‌های جشن‌دهنده
[ترجمه ترگمان]ابزار هر دو وسیله ای برای برقراری ارتباط، اختیار قدرت تعریف شده روشن، و مشخصه of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The more wonderful the means of communication, the more trivial, tawdry, or depressing its contents seemed to be.
[ترجمه گوگل]هر چه وسایل ارتباطی فوق‌العاده‌تر باشد، محتویات آن بی‌اهمیت‌تر، کثیف‌تر یا افسرده‌کننده‌تر به نظر می‌رسد
[ترجمه ترگمان]هرچه وسایل ارتباطی، more، پست و یا depressing بیش از پیش جلوه می کرد به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Social intercourse is a very important means of communication in today's society.
[ترجمه گوگل]روابط اجتماعی یک وسیله ارتباطی بسیار مهم در جامعه امروزی است
[ترجمه ترگمان]ارتباط اجتماعی وسیله ای بسیار مهم برای برقراری ارتباط در جامعه امروز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• way to communicate, resource that facilitates communication

پیشنهاد کاربران

شیوه های ارتباط
روش های ارتباط
یکی از گونه های ارتباط
وسایل ارتباطی
ابزار و تکنولوژی هایی که امکان ارتباط و انتقال اطلاعات را فراهم میکنند.
مثل : تلفن ، تلگراف ، بیسیم ، رادیو و غیره

بپرس