1. means of transportation
وسایط نقلیه،ترابرگان
2. means to an end
روش رسیدن به هدف مطلوب
3. by means of repetition
از طریق تکرار
4. different means of transit
وسایل گوناگون ترابری
5. he means to go
او مصمم به رفتن است.
6. he means well
نیت او پاک است.
7. love means a lot to a child
محبت برای کودک بسیار مهم است.
8. money means little to him
پول برای او اهمیت زیادی ندارد.
9. this means war
این به معنی جنگ است.
10. by means of
توسط،به وسیله ی،از راه
11. by political means
از طرق سیاسی
12. red light means "stop"
چراغ قرمز یعنی ((ایست)).
13. the fastest means of travel
تندترین وسیله ی سفر
14. by all means
حتما،البته،مسلما،هر جور که شده،از هر طریق
15. by any means
از هر راهی،به هر طریق،هر طور که شده
16. by fair means or foul
هرطور که شده،از هر طریق که بشود
17. by no means (or by no manner of means)
اصلا،ابدا،به هیچ وجه
18. a person of means
آدم ثروتمند
19. in sports, preparedness means everyting
در ورزش آمادگی بسیار اهمیت دارد.
20. money, as such, means nothing
پول به خودی خود اهمیتی ندارد.
21. speech is a means of expressing ideas
گفتار وسیله ای است برای بیان عقاید.
22. they use various means to keep prices down
آنها برای پایین نگاهداشتن قیمت ها از روش های گوناگون استفاده می کنند.
23. we took any means we could think of
به هر وسیله ای که به فکرمان رسید متوصل شدیم.
24. we travelled by means of cars and trains
ما با اتومبیل و ترن سفر کردیم.
25. do it by any means
هرجوری که شده این کار را بکن.
26. do you have the means to support your family?
آیا استطاعت خرجی دادن به زن و بچه ات را داری ؟
27. ends do not justify means
هدف وسیله نیل به آن را توجیح نمی کند.
28. he has no visible means of support
وسیله ی امرار معاش آشکاری ندارد.
29. he would by no means part from his precious bag
او به هیچ وجه از کیف پر بهای خود جدا نمی شود.
30. state ownership of the means of production
مالکیت دولتی وسایل تولید
31. the young need better means of entertainment
جوانان نیاز به وسایل تفریح بهتری دارند.
32. to say what one means
منظور خود را بیان کردن
33. by all manner of means
البته،حتما،هرطور که شده،به هرطریق
34. by any manner of means
1- اصلا،به هیچ وجه 2- به هر صورت،به هر طریق
35. by no manner of means
1- ابدا،هرگز،به هیچ وجه 2- به هر صورت،به هر طریق
36. to live beyond one's means
بیش از درآمد خود خرج کردن
37. he gained money through illegal means
او از راه های نامشروع پول به دست آورد.
38. he got rich by devious means
او با نادرستی ثروتمند شد.
39. a ship equipped with every modern means of navigation
کشتی دارای همه گونه وسایل ناوبری جدید
40. everyone should contribute according to their means
هرکسی باید به قدر استطاعت خود کمک کند.
41. i was accommodated with all the means of comfort
تمام وسایل آسایش را برایم فراهم آوردند.
42. they converted the natives by gentle means
آنان با روشی مسالمت آمیز بومیان را به دین خود درآوردند.
43. hafez and his contemporaries were by no means up on a par
حافظ و شاعران معاصر او اصلا همتراز نبودند.
44. plants elaborate organic compounds from inorganic by means of photosynthesis
گیاهان به وسیله ی فروغ آمایی از مواد غیرآلی مواد آلی می سازند.
45. the hotel is equipped with the latest means of comfort
هتل به جدیدترین وسایل راحتی مجهز شده است.
46. he devoted all his thought to finding a means of escape
او همه ی افکار خود را صرف یافتن راه فرار کرد.
47. they don't have to work; they have private means
آنها از خودشان درآمد دارند و نیازی به کار کردن ندارند.
48. i have no adequate notion of what the fifth dimension means
من تصور کافی درباره ی مفهوم بعد پنجم ندارم.