1. He is above meanness and deceit.
2. He is above meanness and fiddle.
[ترجمه گوگل]او بالاتر از پست و کمانچه است
[ترجمه ترگمان]او بالاتر از meanness و fiddle است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her character was compounded in equal parts of meanness and generosity.
[ترجمه گوگل]شخصیت او در بخش های مساوی از پستی و سخاوت ترکیب شده بود
[ترجمه ترگمان]شخصیت او با بخش های مساوی از پستی و جوانمردی آمیخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They gave him a dig about his meanness.
[ترجمه گوگل]آنها به او در مورد پستی اش دقت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها به او یک حفاری در مورد meanness دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Great wealth often goes hand in hand with meanness.
[ترجمه گوگل]ثروت زیاد اغلب دست به دست هم می دهد
[ترجمه ترگمان]ثروت بزرگ اغلب با meanness دست به دست می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I never descend to such meanness.
[ترجمه گوگل]من هرگز به چنین پستی فرو نمی روم
[ترجمه ترگمان]من هرگز به چنین meanness تنزل نکرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Kindness is a spiritual gentleman. Meanness is a spiritual rascal. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]مهربانی یک جنتلمن روحانی است پستی یک دزد معنوی است دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]مهربانی یک مرد روحانی است این یک رذل روحانی است دکتر تی پ - - ی - - ت - - ر chia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In an era where corporations vied for meanness and leanness the cutback was by no means exceptional.
[ترجمه گوگل]در دورهای که شرکتها برای پست و لاغری رقابت میکردند، کاهش به هیچ وجه استثنایی نبود
[ترجمه ترگمان]در دوره ای که شرکت ها برای پستی و لاغری رقابت می کردند، این کاهش به هیچ وجه استثنایی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Negative emotions, such as the feelings of hatred, meanness, low self-esteem and confidence, and pessimism, create an unpleasant person and a bleak destiny. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]احساسات منفی مانند احساس نفرت، پستی، عزت نفس و اعتماد به نفس پایین و بدبینی، فرد ناخوشایند و سرنوشت تیره ای را ایجاد می کند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]احساسات منفی مثل احساس نفرت، پستی، عزت نفس پایین، اعتماد به نفس، و بدبینی، ایجاد یک فرد ناخوشایند و یک سرنوشت غم انگیز دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The new spirit of meanness soon spread beyond organizational walls.
[ترجمه گوگل]روحیه جدید شرارت به زودی فراتر از دیوارهای سازمانی گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]روحیه جدید meanness بزودی فراتر از دیواره ای سازمانی گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In the end it was only his own meanness and stupidity that brought down nemesis.
[ترجمه گوگل]در نهایت این تنها پستی و حماقت خودش بود که دشمنی را از بین برد
[ترجمه ترگمان]در آخر فقط meanness و حماقت خودش بود که نمسیس را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was furnished with a certain meanness of equipment that made them feel like poor relations.
[ترجمه گوگل]این با تجهیزات بدی خاصی مبله بود که باعث می شد احساس روابط ضعیفی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]اثاثه ای که آن ها را مانند خویشاوندان فقیری به خود جلب می کرد، مبله شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His meanness has become something of a standing joke.
[ترجمه گوگل]پستی او چیزی شبیه به یک شوخی ثابت شده است
[ترجمه ترگمان]پستی او چیزی از یک شوخی ایستاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A capitalist will not stick at any meanness in making money.
[ترجمه گوگل]یک سرمایه دار به هیچ وجه در پول درآوردن پافشاری نمی کند
[ترجمه ترگمان]یک سرمایه دار در ساختن پول به هیچ گونه پستی پایبند نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید