1. a meaning smile
لبخندی پرمعنی
2. figurative meaning
معنی مجازی
3. his meaning didn't come across
منظورش واضح نبود.
4. his meaning was quite definite
منظور او کاملا آشکار بود.
5. the meaning of a word
معنی یک واژه
6. the meaning of a word
معنی یک لغت
7. the meaning of hafez' poetry is deep
اشعار حافظ مفهوم ژرفی دارد.
8. an obscure meaning
معنی نامفهوم
9. perspicuous in meaning
دارای معنی روشن
10. the interior meaning of this poem
معنی باطنی این شعر
11. the latent meaning of a dream
معنی نهفته ی رویا
12. the literal meaning of "ponder" is "to weigh"
معنی واج ریشه ای "ponder" عبارتست از "to weigh".
13. the literal meaning of a passage
معنی لغوی (چم آرشی) یک متن
14. the precise meaning of each word
معنی دقیق هر واژه
15. the true meaning of his words
معنی راستین حرف های او
16. the underneath meaning of this poem
معنی نهفته این شعر
17. void of meaning
فاقد معنی
18. a sentence whose meaning has been perverted
جمله ای که معنی آن تحریف شده است
19. he stretches the meaning of this word too much
او معنی این واژه را خیلی کش می دهد.
20. her look had meaning
نگاه او معنی دار بود.
21. i missed his meaning
منظورش را درک نکردم.
22. i see your meaning
مقصود شما را می فهمم.
23. suddenly, the poem's meaning clicked
ناگهان معنی شعر روشن شد.
24. the conveyance of meaning
رساندن معنی
25. to clarify one's meaning
مقصود خود را توضیح دادن
26. to distil the meaning of a poem
مفهوم یک شعر را بیرون کشیدن
27. to make one's meaning plain
منظور خود را روشن بیان کردن
28. words heavy with meaning
واژه های پرمعنی
29. a silence fraught with meaning
سکوتی که پرمعنی بود.
30. i couldn't get my meaning through to him
نتوانستم مقصود خود را به او بفهمانم.
31. his explanations illuminated the poem's meaning for me
توضیحات او معنی شعر را برایم روشن کرد.
32. i did not grasp your meaning
منظور شما را نفهمیدم.
33. i didn't catch his real meaning
منظور واقعی او را درک نکردم.
34. she did not understand my meaning
منظور مرا نفهمید.
35. the philosophers' dispute over the meaning of justice
بحث فلاسفه درباره ی معنی عدالت
36. this poem is loaded with meaning
این شعر پر معنی است.
37. to state in prose the meaning of a poem
معنی شعر را به صورت نثر بیان کردن
38. it is hard to extract any meaning from his text
دریافت مفهوم متن او دشوار است.
39. it is hard to sense the meaning of this poem
فهم معنی این شعر دشوار است.
40. symbols carrying with them penumbras of meaning
نمادهایی که سایه روشن های معنی به همراه خود دارند
41. this word does not convey your meaning
این واژه معنی مورد نظر شما را نمی رساند.
42. his hearers were slow to take his meaning
شنودگان زود به منظور او پی نبردند.
43. it is hard to discover the true meaning of his poetry
پی بردن به مفهوم واقعی اشعار او مشکل است.
44. it is never possible to dissociate the meaning of a word from a word itself
هرگز ممکن نیست که معنی واژه را از خود واژه منفک کرد.
45. it took hours to tease out the meaning of the story
دستیابی به معنی داستان ساعت ها طول کشید.
46. it was hard to spell out his meaning
فهمیدن منظور او دشوار بود.
47. the editors' corrections mixed up the text's meaning
اصلاحات ویراستاری معنی متن را آشفته کرد.
48. the word "fell" is a causative verb meaning "to cause to fall"
واژه ی "fell" فعلی سببی است به معنی ((سبب افتادن شدن)).
49. we often fail to apprehend the real meaning of change
ما اغلب معنی واقعی دگرگونی را درک نمی کنیم.
50. we sat by the sea cogitating the meaning of life
ما کنار دریا نشستیم و درباره ی مفهوم زندگی به تفکر پرداختیم.
51. sometimes the context of a word reveals its meaning
برخی اوقات متن (هم بافت) واژه معنی آن را آشکار می کند.
52. to understand this poem one must analyze the meaning of each line
برای درک این شعر باید معنی هریک از سطرهای آن را به دقت تجزیه و تحلیل کرد.
53. "labor" and "labour" are variants with exactly the same meaning
"labor" و "labour" واجگونه های کاملا هم معنی هستند.
54. these two lines contain the heart of the poem's meaning
این دو سطر اصل معنی شعر را در بر دارند.
55. you must read this article carefully and digest its meaning
این مقاله را باید با دقت بخوانید و معنی آن را درک کنید.
56. i puzzled over her words and tried to understand her meaning
درباره ی حرف های او در اندیشه بودم و می کوشیدم منظور او را درک کنم.
57. i have no time to listen to his drivels about the meaning of life
وقت ندارم به یاوه سرایی های او درباره ی معنی زندگی گوش بدهم.
58. some of his predictions are so esoteric that only a few of his followers understand their meaning
برخی از پیشگویی های او آنقدر غامض است که فقط معدودی از پیروانش معنی آن را می فهمند.