mean streak
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
/ˈmiːn striːk/
رگه بدجنسی، خوی بدجنسی، تمایل به نامهربانی یا خشونت
... [مشاهده متن کامل]
Example: He's generally nice, but he definitely has a mean streak. ( او در کل آدم خوبی است، اما قطعاً رگه ای از بدجنسی هم دارد. )
. . . اعتراف کرد که سگ گاه به گاه رگه ای از بدجنسی ( یا خوی بدجنسی/وحشیانه ) از خود نشان می دهد. . .
have a mean streak ( رگه بدجنسی داشتن )
show a mean streak ( رگه بدجنسی نشان دادن )
ترجمه ی دوستان از این اصطلاح مهم همگی درست بود.
من مثالش را می آورم:
My dog sometimes shows mean streaks , but never bites
سگم گاهی وقتها ( یک هوا بدجنسی هایی ) نشان می دهد، اما هیچ وقت گاز نمیگیرد .
من مثالش را می آورم:
سگم گاهی وقتها ( یک هوا بدجنسی هایی ) نشان می دهد، اما هیچ وقت گاز نمیگیرد .
یه هوا بد ذاتی
یه رگه بدجنسی
بدخلقی نسبی
خصلت بدجنسی، ( شخصی که دارای خصلت شرور یا بدجنس باشد )