mealy

/ˈmiːli//ˈmiːli/

معنی: ترد، اردی، لکه لکه، اردنما
معانی دیگر: خشک، دانه دانه، بلغور مانند، به صورت گرد آمیخته با دانه های ریز، بلغوری، بلغور دار، (رنگ و غیره) لکه دار، گوداب دار، به رنگ آرد، زرد مایل به سفید

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: mealier, mealiest
مشتقات: mealiness (n.)
(1) تعریف: having the qualities or characteristics of meal.

(2) تعریف: covered with meal.

(3) تعریف: avoiding or tending to avoid direct and straightforward speech; mealy-mouthed.

جمله های نمونه

1. a mealy apple
سیب کم آب و چوب پنبه مانند

2. Don't be so mealy - mouthed, say what you mean!
[ترجمه گوگل]اینقدر بد دهان نباش، منظورت را بگو!
[ترجمه ترگمان]این قدر mealy نباش، بگو منظورت چیه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These apples are kind of mealy.
[ترجمه گوگل]این سیب ها به نوعی آرد آلود هستند
[ترجمه ترگمان]این سیب ها نوعی of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was gray, mealy, and small.
[ترجمه گوگل]خاکستری، آرد آلود و کوچک بود
[ترجمه ترگمان]خاکستری و آردی و کوچک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Beador had lent her a magnificent five-year-old mealy bay gelding, called Fontana.
[ترجمه گوگل]بیدر به او قرض داده بود که فونتانا نام داشت
[ترجمه ترگمان]Beador یک اسب زیبای پنج ساله به نام فونتانا را به او قرض داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Or dining mealy parrots drop fruit in your path.
[ترجمه گوگل]یا طوطی های آرد خوری میوه در مسیر شما می ریزند
[ترجمه ترگمان] یا اینکه parrots رو توی مسیر خودت ول کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, like the newly decorated glasshouse toad, the mealy bugs, being white, found it difficult to remain unseen.
[ترجمه گوگل]با این حال، مانند وزغ گلخانه ای که به تازگی تزئین شده است، حشرات آردآلود به دلیل سفید بودن، به سختی دیده نمی شوند
[ترجمه ترگمان]با این حال، مانند وزغ glasshouse که به تازگی تزئین شده بود، حشرات تازی که سفید بودند، نادیده گرفتن آن ها دشوار به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Aphids, mealy bug and thrips cause deformity in new growth. Treat with a diluted pesticide or remove pests by hand. Never use a soap-based insecticide.
[ترجمه گوگل]شته ها، حشرات آردآلود و تریپس باعث تغییر شکل در رشد جدید می شوند با یک آفت کش رقیق شده درمان کنید یا آفات را با دست حذف کنید هرگز از حشره کش های مبتنی بر صابون استفاده نکنید
[ترجمه ترگمان]حشرات، حشرات و حشرات، باعث ایجاد نقص در رشد جدید می شوند با یک آفت کش کم رنگ کار کنید و یا آفات را با دست پاک کنید هرگز از اسپری های ضد صابون استفاده نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A mealy bug on a cassava stem, from an affected plantation in north-eastern Thailand.
[ترجمه گوگل]یک حشره آرد آلود روی ساقه کاساوا، از یک مزرعه آسیب دیده در شمال شرقی تایلند
[ترجمه ترگمان]یک سوسک آردی در ساقه cassava، از یک مزرعه آسیب دیده در شمال شرقی تایلند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Disease: Aphids, mealy bugs, powdery mildew, fungal leaf spot, stem and root rot if over watered.
[ترجمه گوگل]بیماری: شته ها، حشرات آردآلود، سفیدک پودری، لکه قارچی برگ، پوسیدگی ساقه و ریشه در صورت آبیاری زیاد
[ترجمه ترگمان]بیماری: Aphids، حشرات آبی، کپک پودری، کپک پودری، ریشه و پوسیدگی ریشه اگر بیش از حد آبیاری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But if you don't, they say you are mealy mouthed forever!
[ترجمه گوگل]اما اگر این کار را نکنید، می گویند شما برای همیشه بددهن هستید!
[ترجمه ترگمان]اما اگر این کار را نکنی، می گویند که شما برای همیشه لب mealy!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some people criticize the boss, but they're too mealy mouthed to say so in her presence.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد از رئیس انتقاد می کنند، اما آنها آنقدر بد دهان هستند که نمی توانند در حضور او چنین چیزی را بیان کنند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم از رئیس انتقاد می کنند، اما بیش از اندازه mealy که در حضور او چیزی بگویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't is so mealy mouthed, say what you mean!
[ترجمه گوگل]اینقدر بد دهن نباش، منظورت را بگو!
[ترجمه ترگمان]این قدر mealy، حرف نزن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Control of root mealy bugs is accomplished with soil drenches with an insecticide.
[ترجمه گوگل]کنترل حشرات آردآلوده ریشه با حمام خاک با حشره کش انجام می شود
[ترجمه ترگمان]کنترل حشرات ریشه ای با خاک drenches با استفاده از حشره کش انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترد (صفت)
tender, plucky, soft, fragile, brittle, frangible, friable, crisp, crispy, eggshell, mealy

اردی (صفت)
farinaceous, mealy, farinose

لکه لکه (صفت)
mottled, splotchy, mealy

اردنما (صفت)
mealy

تخصصی

[صنایع غذایی] آردی : احساس حالت پودری در دهان

انگلیسی به انگلیسی

• floury; doughy; crumbly; having the quality of meal
vegetables or fruit that are mealy are unpleasant to eat because they are dry and powdery.

پیشنهاد کاربران

ترد، آردی، آبکی، گندیده، شل و ول، بی مزه، پوک، پوچ، و معانی مشابه
مثلا فرض کنید یک گوجه mealy شده. در این صورت کم آب و خشک ( ترد و پفکی ) است، درونش رنگ سفیدی دارد و موقع خوردن حس خوبی به آدم نمی دهد.
خوردن وعده غذایی میوه ای یا سبزیجاتی که آردی و ترد هستند، کیفیت و مزه شان ناخوشایند و نامطبوع است، چون خشک و پودری هستند.
mealy ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: آردی
تعریف: ویژگی مادۀ غذایی ای که در دهان نرم و آردمانند است

بپرس