meal ticket


بلیط غذا، کوپن غذا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a ticket entitling the bearer to one or more meals at a specified cafeteria or restaurant, esp. at a lower price.

جمله های نمونه

1. His chosen field was unlikely to be a meal ticket for life.
[ترجمه گوگل]رشته انتخابی او بعید بود که بلیط غذا برای مادام العمر باشد
[ترجمه ترگمان]بعید بود که زمین انتخابی او برای زندگی بلیط تهیه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His rich wife is his meal ticket.
[ترجمه گوگل]همسر پولدارش بلیت غذایش است
[ترجمه ترگمان]همسر ثروتمند او بلیط تهیه غذا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He suspected that he was just a meal ticket for her.
[ترجمه گوگل]او مشکوک بود که او فقط یک بلیط غذا برای او بود
[ترجمه ترگمان]او حدس می زد که او فقط یک بلیت غذا برای او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His violincello had become little more than a meal ticket.
[ترجمه گوگل]ویولونسل او چیزی بیش از یک بلیت غذا شده بود
[ترجمه ترگمان]violincello بیش از یک بلیت غذا خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The meal ticket is $1and includes three meals with beverages.
[ترجمه گوگل]بلیط غذا 1 دلار است و شامل سه وعده غذایی با نوشیدنی است
[ترجمه ترگمان]قیمت غذا ۱ دلار است و شامل سه وعده غذا با نوشیدنی ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My M. B. A. has not been the meal ticket I had hoped.
[ترجمه گوگل]M B A من همان بلیت غذایی نبوده است که انتظارش را داشتم
[ترجمه ترگمان] ام - - م ب الف اون بلیط غذایی نبوده که من امیدوار بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Making furniture is John's meal ticket.
[ترجمه گوگل]ساخت مبلمان بلیط غذای جان است
[ترجمه ترگمان]تهیه مبلمان بلیط تهیه غذا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Could you let me have a meal ticket?
[ترجمه گوگل]میشه اجازه بدی یه بلیط غذا بگیرم؟
[ترجمه ترگمان]میشه اجازه بدی یه بلیط سفارش بدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A radio announcer's voice is his meal ticket.
[ترجمه گوگل]صدای یک گوینده رادیو بلیط غذای اوست
[ترجمه ترگمان]صدای رادیو یک بلیط meal است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He gave me a meal ticket this noon.
[ترجمه گوگل]امروز ظهر به من بلیط غذا داد
[ترجمه ترگمان]او امروز ظهر یک بلیت غذا به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There were times when he suspected he was just a meal ticket to her.
[ترجمه گوگل]مواقعی بود که او مشکوک بود که فقط یک بلیط غذا برای اوست
[ترجمه ترگمان]زمان هایی بود که او حدس می زد که او فقط یک بلیت غذا برای او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Gone are the days when a university degree was a meal ticket for life.
[ترجمه گوگل]روزگاری که مدرک دانشگاهی بلیط یک وعده غذایی برای زندگی بود، گذشته است
[ترجمه ترگمان]روزهایی که یک مدرک دانشگاهی برای زندگی یک وعده غذایی بود، گذشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It only became a moot point because David was a meal ticket for so many people.
[ترجمه گوگل]این فقط به دلیل اینکه دیوید یک بلیط غذا برای بسیاری از مردم بود تبدیل به یک موضوع بحث شد
[ترجمه ترگمان]این فقط یک نکته قابل بحث بود، زیرا دیوید برای بسیاری از مردم بلیط تهیه غذا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Apple trees are its bread and butter in Britain but mistletoe clearly has no meal ticket.
[ترجمه گوگل]درختان سیب نان و کره آن در بریتانیا هستند، اما دارواش به وضوح بلیط غذا ندارد
[ترجمه ترگمان]درخت سیب در بریتانیا نان و کره خود را دارد اما داروش به روشنی فاقد بلیط تهیه غذایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a meal ticket is a luncheon voucher; used in american english.
a meal ticket is also somebody or something that gives you an income or enables you to earn one; an informal use.

پیشنهاد کاربران

بلیط غذا.
این اصطلاح به مردی اشاره دارد که یک زن با او وقت می گذراند نه به خاطر علاقه یا جذابیت، بلکه فقط برای اینکه از او منافع مالی یا غذا دریافت کند. این اصطلاح به طور کلی برای توصیف افرادی استفاده می شود که برای رفع نیازهای دیگران به کار گرفته می شوند بدون اینکه طرف مقابل احساس خاصی نسبت به آن ها داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین
person or thing that is exploited as a source of
regular income.
کسی یا چیزی که بعنوان منبع درآمد شخص استفاده میشه .
"the violin was going to be my meal ticket"
منبع در آمد من از ویولن است .
کسی که مخارج زندگی فرد دیگه ای رو تامین میکنه
( مجازی ) برگ برنده

بپرس