meagerness

جمله های نمونه

1. The meagerness of Chinese feudalism is evidenced by the absence of any real medieval productive cities.
[ترجمه گوگل]ناچیز بودن فئودالیسم چینی با فقدان هیچ شهر مولد واقعی قرون وسطایی مشهود است
[ترجمه ترگمان]عدم وجود نظام فئودالیته ای چین در غیاب هر شهر تولیدی واقعی قرون وسطایی، مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Despite the meagerness of his output, Salinger, at 4 has spoken with more magic, particularly to the young, than any other U. S. writer since World War II.
[ترجمه گوگل]سلینجر در 4 سالگی، علیرغم ناچیز بودن آثارش، بیشتر از هر نویسنده آمریکایی دیگر از زمان جنگ جهانی دوم، با جادو، به ویژه با جوانان صحبت کرده است
[ترجمه ترگمان]با وجود the خروجی او، Salinger در ۴ سالگی با جادوی بیشتری به خصوص برای جوانان صحبت کرده است اس نویسنده از جنگ جهانی دوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This paper goes into the researching status of this question and points out meagerness of applying various resource management techniques in using now into computational grid.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی وضعیت تحقیق این سوال می پردازد و به ناچیز بودن استفاده از تکنیک های مختلف مدیریت منابع در استفاده از حال در شبکه محاسباتی اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی وضعیت تحقیق در مورد این پرسش می پردازد و out استفاده از تکنیک های مدیریت منابع مختلف در استفاده از حالا به شبکه محاسباتی اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The reason I compare this two banks is that I want to find the gap between Chinese Bank and the best bank of world, meagerness, and the place need to be improved .
[ترجمه گوگل]دلیل مقایسه این دو بانک این است که می‌خواهم شکاف بین بانک چین و بهترین بانک جهان را پیدا کنم، ناچیز بودن، و مکان نیاز به بهبود دارد
[ترجمه ترگمان]دلیل اینکه من این دو بانک را با هم مقایسه می کنم این است که می خواهم شکاف بین بانک چینی و بهترین بانک جهانی، meagerness را پیدا کنم، و این مکان باید بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Restaurants might also encourage this practice, since a free salad bar draws the customer 's attention away from the meagerness of the meal .
[ترجمه گوگل]رستوران ها نیز ممکن است این عمل را تشویق کنند، زیرا یک سالاد بار رایگان توجه مشتری را از ناچیز بودن غذا دور می کند
[ترجمه ترگمان]رستوران ها نیز ممکن است این عمل را تشویق کنند چون یک سالاد بدون سالاد توجه مشتری را از غذا خوردن غذا دور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chinese culture endowed itself with abundant bookish and romantic wisdom and moral teaching, yet when it comes to practice it has always been a dwarf of meagerness.
[ترجمه گوگل]فرهنگ چینی خود را با حکمت و آموزه های اخلاقی فراوان کتابی و عاشقانه وقف کرده است، با این حال وقتی پای تمرین به میان می آید، همیشه کوتوله ای ناچیز بوده است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ چینی به خودی خود دارای تقوا و حکمت رمانتیک و آموزه های اخلاقی فراوان است، با این حال وقتی نوبت به عمل می رسد، همیشه یک کوتوله از meagerness بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• poorness; scantiness; condition of being insufficient (also meagreness)

پیشنهاد کاربران

بپرس