meadow

/ˈmeˌdoʊ//ˈmedəʊ/

معنی: چمن، مرغزار، چمن زار، علفزار، راغ
معانی دیگر: علفزار (به ویژه اگر علف آن به عنوان علوفه بریده شود)، راه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: meadowy (adj.)
(1) تعریف: an open grassland, growing wild or used for pasture or to grow hay.
مترادف: grassland, lea
مشابه: heath, pasturage, pasture

- The sheep grazed in the meadow.
[ترجمه شان] گوسفندان در علفزار چرا میکردند.
|
[ترجمه گوگل] گوسفندها در چمنزار چراند
[ترجمه ترگمان] گوسفندان در چمن زار به سر می بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an open grassy area in a hilly or mountainous region.
مشابه: grassland, pasture

- We hiked across a meadow filled with wildflowers.
[ترجمه شان] ما بر روی چمن زاری که پوشیده از گل های وحشی بود گردش کردیم .
|
[ترجمه گوگل] ما در علفزاری پر از گل های وحشی پیاده روی کردیم
[ترجمه ترگمان] روی علفزار که پر از گل های وحشی بود قدم زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a meadow bordered the river on the yonder side
مرغزاری از آن سو با رودخانه هم مرز بود.

2. a long sweep of meadow
گستره ی باریک مرغزار

3. two cows were grazing in the meadow
دو گاو در مرغزار می چریدند.

4. This meadow epitomizes the beauty of the whole area.
[ترجمه گوگل]این چمنزار مظهر زیبایی کل منطقه است
[ترجمه ترگمان]این چمن زار از زیبایی کل این منطقه محافظت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The meadow is peopled with wild flowers.
[ترجمه عابدی اصغر] این چمنزار باگلهای وحشی پر شده است
|
[ترجمه شان] این چمن زار آکنده از گل های وحشی است.
|
[ترجمه گوگل]این چمنزار پر از گل های وحشی است
[ترجمه ترگمان]چمن زار پر از گل وحشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The horses in the meadow were being pestered by flies.
[ترجمه گوگل]اسب های علفزار توسط مگس ها اذیت می شدند
[ترجمه ترگمان]اسب ها در چمن زار به ستوه آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The seeds of dandelion were carried to the meadow by the wind.
[ترجمه گوگل]دانه های قاصدک را باد به چمنزار می برد
[ترجمه ترگمان]دانه های of به وسیله باد به چمن ها حمل می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Two cows were browsing in the meadow.
[ترجمه گوگل]دو گاو در چمنزار مشغول گشتن بودند
[ترجمه ترگمان]دو گاو در چمن زار جست و جو می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The meadow has been ploughed up.
[ترجمه گوگل]علفزار شخم زده شده است
[ترجمه ترگمان]چمن زار شخم خورده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The track leads across a meadow.
[ترجمه گوگل]مسیر از یک چمنزار منتهی می شود
[ترجمه ترگمان]جاده از روی چمن رد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are many lambs capering in the meadow.
[ترجمه شان] گوسفندان زیادی در چمنزار ، جست و خیز می کردند.
|
[ترجمه گوگل]بره های زیادی در علفزار هستند
[ترجمه ترگمان]خیلی از لمب ها در چمن زار جست وخیز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The children ran free across the meadow.
[ترجمه شان] کودکان آزادانه در چمنزار می دویدند.
|
[ترجمه گوگل]بچه ها آزادانه در علفزار دویدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از روی چمن زار رها شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fence extends to the meadow.
[ترجمه شان] حصار ( نرده ها ) تا چمنزار امتداد می یابد.
|
[ترجمه گوگل]حصار تا علفزار امتداد دارد
[ترجمه ترگمان]حصار به چمن زار گسترش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Meadow Farm is 50 square kilometres in area.
[ترجمه گوگل]مزرعه Meadow 50 کیلومتر مربع مساحت دارد
[ترجمه ترگمان]مزرعه چمن ۵۰ کیلومتر مربع مساحت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چمن (اسم)
arbor, grass, lawn, turf, sod, meadow, green, grass plot, prairie, greensward, sward

مرغزار (اسم)
field, lawn, meadow, callow, grassland, hayfield, mead, food plain

چمن زار (اسم)
meadow, grassland, lea, prairie

علفزار (اسم)
lawn, meadow, pasture, lea, veldt, veld

راغ (اسم)
meadow

تخصصی

[زمین شناسی] چمن، چمنزار، چمنزار، مرغزار
[آب و خاک] مرغزار

انگلیسی به انگلیسی

• grassland; field cultivated for hay; pasture land
a meadow is a field with grass and flowers growing in it.

پیشنهاد کاربران

Meadow/widow/window
( پنجره/بیوه/چمنزار )
weadow❌ نداریم
چمن زار
meadow ( n ) ( mɛdoʊ ) =a field covered in grass, used especially for hay
meadow
سبزه ، سبزه زار
مرغزار
meadow ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: چمنزار
تعریف: عرصه ای که در آن علف یا یونجه می روید و به عنوان چراگاه به کار می رود یا علوفۀ خشک از آن تهیه می شود
مرتع
ج: مراتع
دشت
چمن زار، علف زار، طبیعت
پارک

علفزار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس