• (1)تعریف: an open grassland, growing wild or used for pasture or to grow hay. • مترادف: grassland, lea • مشابه: heath, pasturage, pasture
- The sheep grazed in the meadow.
[ترجمه شان] گوسفندان در علفزار چرا میکردند.
|
[ترجمه گوگل] گوسفندها در چمنزار چراند [ترجمه ترگمان] گوسفندان در چمن زار به سر می بردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: an open grassy area in a hilly or mountainous region. • مشابه: grassland, pasture
- We hiked across a meadow filled with wildflowers.
[ترجمه شان] ما بر روی چمن زاری که پوشیده از گل های وحشی بود گردش کردیم .
|
[ترجمه گوگل] ما در علفزاری پر از گل های وحشی پیاده روی کردیم [ترجمه ترگمان] روی علفزار که پر از گل های وحشی بود قدم زدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a meadow bordered the river on the yonder side
مرغزاری از آن سو با رودخانه هم مرز بود.
2. a long sweep of meadow
گستره ی باریک مرغزار
3. two cows were grazing in the meadow
دو گاو در مرغزار می چریدند.
4. This meadow epitomizes the beauty of the whole area.
[ترجمه گوگل]این چمنزار مظهر زیبایی کل منطقه است [ترجمه ترگمان]این چمن زار از زیبایی کل این منطقه محافظت می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The meadow is peopled with wild flowers.
[ترجمه عابدی اصغر] این چمنزار باگلهای وحشی پر شده است
|
[ترجمه شان] این چمن زار آکنده از گل های وحشی است.
|
[ترجمه گوگل]این چمنزار پر از گل های وحشی است [ترجمه ترگمان]چمن زار پر از گل وحشی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The horses in the meadow were being pestered by flies.
[ترجمه گوگل]اسب های علفزار توسط مگس ها اذیت می شدند [ترجمه ترگمان]اسب ها در چمن زار به ستوه آمده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The seeds of dandelion were carried to the meadow by the wind.
[ترجمه گوگل]دانه های قاصدک را باد به چمنزار می برد [ترجمه ترگمان]دانه های of به وسیله باد به چمن ها حمل می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Two cows were browsing in the meadow.
[ترجمه گوگل]دو گاو در چمنزار مشغول گشتن بودند [ترجمه ترگمان]دو گاو در چمن زار جست و جو می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The meadow has been ploughed up.
[ترجمه گوگل]علفزار شخم زده شده است [ترجمه ترگمان]چمن زار شخم خورده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The track leads across a meadow.
[ترجمه گوگل]مسیر از یک چمنزار منتهی می شود [ترجمه ترگمان]جاده از روی چمن رد می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There are many lambs capering in the meadow.
[ترجمه شان] گوسفندان زیادی در چمنزار ، جست و خیز می کردند.
|
[ترجمه گوگل]بره های زیادی در علفزار هستند [ترجمه ترگمان]خیلی از لمب ها در چمن زار جست وخیز می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The children ran free across the meadow.
[ترجمه شان] کودکان آزادانه در چمنزار می دویدند.
|
[ترجمه گوگل]بچه ها آزادانه در علفزار دویدند [ترجمه ترگمان]بچه ها از روی چمن زار رها شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The fence extends to the meadow.
[ترجمه شان] حصار ( نرده ها ) تا چمنزار امتداد می یابد.
|
[ترجمه گوگل]حصار تا علفزار امتداد دارد [ترجمه ترگمان]حصار به چمن زار گسترش می یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Meadow Farm is 50 square kilometres in area.
[ترجمه گوگل]مزرعه Meadow 50 کیلومتر مربع مساحت دارد [ترجمه ترگمان]مزرعه چمن ۵۰ کیلومتر مربع مساحت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
meadow ( n ) ( mɛdoʊ ) =a field covered in grass, used especially for hay
سبزه ، سبزه زار
مرغزار
meadow ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل ) واژه مصوب: چمنزار تعریف: عرصه ای که در آن علف یا یونجه می روید و به عنوان چراگاه به کار می رود یا علوفۀ خشک از آن تهیه می شود