1. The Media Control Interface (MCI) provides standard commands for playing multimedia devices and recording multimedia resource files.
[ترجمه گوگل]رابط کنترل رسانه (MCI) دستورات استانداردی را برای پخش دستگاه های چند رسانه ای و ضبط فایل های منابع چندرسانه ای ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]واسط کنترل رسانه (MCI)دستورها استاندارد برای پخش وسایل چند رسانه ای و ضبط فایل های منبع چند رسانه ای فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واسط کنترل رسانه (MCI)دستورها استاندارد برای پخش وسایل چند رسانه ای و ضبط فایل های منبع چند رسانه ای فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Fifty percent of people over age 65 with MCI will develop Alzheimer's within five years.
[ترجمه مهرناز بهروش] پنجاه درصد از افراد بالای 65 سال با MCI در عرض پنج سال آلزایمرشان پیشرفت خواهد کرد|
[ترجمه گوگل]50 درصد افراد بالای 65 سال مبتلا به MCI در عرض پنج سال به آلزایمر مبتلا می شوند[ترجمه ترگمان]پنجاه درصد از افراد بالای ۶۵ سال با MCI در عرض پنج سال آلزایمر را توسعه خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Aim : To explore the therapeutic effect of MCI - 186 on experimental autoimmune encephalomyelitis and its mechanism.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر درمانی MCI - 186 بر آنسفالومیلیت خودایمنی تجربی و مکانیسم آن
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر درمانی of - ۱۸۶ روی سیستم ایمنی تجربی و مکانیزم آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر درمانی of - ۱۸۶ روی سیستم ایمنی تجربی و مکانیزم آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Jonathan B . Sallet, Chief Policy Counsel, MCI Communications Corporation.
[ترجمه گوگل]جاناتان بی سالت، مشاور ارشد سیاستگذاری، شرکت ارتباطات MCI
[ترجمه ترگمان]جاناتان B Sallet، مشاور ارشد سیاست، شرکت ارتباطات MCI
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جاناتان B Sallet، مشاور ارشد سیاست، شرکت ارتباطات MCI
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Hypertension and hyperlipidemia are independent risk factors for MCI.
[ترجمه گوگل]فشار خون بالا و چربی خون عوامل خطر مستقل برای MCI هستند
[ترجمه ترگمان]Hypertension و hyperlipidemia عوامل ریسک مستقلی برای MCI می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Hypertension و hyperlipidemia عوامل ریسک مستقلی برای MCI می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Methods 13 AD patients, 10 MCI patients and 10 health volunteers as a control group (HC) were underwent 18F-fluoro deoxyglucose (18F-FDG)-PET scanning.
[ترجمه گوگل]Methods13 بیمار AD، 10 بیمار MCI و 10 داوطلب سلامت به عنوان گروه کنترل (HC) تحت اسکن 18F-fluoro deoxyglucose (18F-FDG) -PET قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۳ بیمار پس از میلاد، ۱۰ بیمار MCI و ۱۰ داوطلب بهداشتی به عنوان یک گروه کنترل (HC)تحت ۱۸ ۱۸ اف - fluoro deoxyglucose (۱۸ F - FDG)- PET تحت بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۳ بیمار پس از میلاد، ۱۰ بیمار MCI و ۱۰ داوطلب بهداشتی به عنوان یک گروه کنترل (HC)تحت ۱۸ ۱۸ اف - fluoro deoxyglucose (۱۸ F - FDG)- PET تحت بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Objective: To investigate the effects of MCI 15 a calcium sensitizer, on myocardial calcium homeostasis during endotoxic shock in rats.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات MCI 15 حساس کننده کلسیم بر هموستاز کلسیم میوکارد در طی شوک اندوتوکسیک در موش صحرایی
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثرات ۱۵ a کلسیم MCI، در homeostasis myocardial کلسیم طی شوک endotoxic در موش های صحرایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثرات ۱۵ a کلسیم MCI، در homeostasis myocardial کلسیم طی شوک endotoxic در موش های صحرایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Objective To study the implicit and explicit memory in the patients with amnestic mild cognitive impairment (MCI).
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه حافظه ضمنی و آشکار در بیماران مبتلا به اختلال شناختی خفیف فراموشی (MCI)
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه حافظه ضمنی و ضمنی در بیماران با نقص شناختی خفیف amnestic (MCI)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه حافظه ضمنی و ضمنی در بیماران با نقص شناختی خفیف amnestic (MCI)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. MCI, in an effort to distance itself from the accounting scandals that plagued the company when it went by the name WorldCom, on Tuesday named a defense contractor veteran as its chief ethics officer.
[ترجمه گوگل]MCI، در تلاشی برای فاصله گرفتن از رسواییهای حسابداری که با نام WorldCom به این شرکت مبتلا شد، روز سهشنبه یک کهنهکار پیمانکار دفاعی را به عنوان افسر ارشد اخلاق خود معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]MCI، در تلاش برای دور کردن خود از رسوایی های مالی که با نام WorldCom اداره می شود، روز سه شنبه به عنوان مامور امور اخلاقی رئیس آن، یک سرباز کهنه کار را به عنوان مامور امور اخلاقی خود انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]MCI، در تلاش برای دور کردن خود از رسوایی های مالی که با نام WorldCom اداره می شود، روز سه شنبه به عنوان مامور امور اخلاقی رئیس آن، یک سرباز کهنه کار را به عنوان مامور امور اخلاقی خود انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Import and export of chemicals on this list and technologies and equipment used in their manufacture are under the centralized management of the Ministry of Chemical Industry (MCI).
[ترجمه گوگل]واردات و صادرات مواد شیمیایی موجود در این فهرست و فناوری ها و تجهیزات مورد استفاده در ساخت آنها تحت مدیریت متمرکز وزارت صنایع شیمیایی (MCI) است
[ترجمه ترگمان]واردات و صادرات مواد شیمیایی در این فهرست و فن آوری ها و تجهیزات مورد استفاده در ساخت آن ها تحت مدیریت متمرکز وزارت صنایع شیمیایی (MCI)قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]واردات و صادرات مواد شیمیایی در این فهرست و فن آوری ها و تجهیزات مورد استفاده در ساخت آن ها تحت مدیریت متمرکز وزارت صنایع شیمیایی (MCI)قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. MCI technology for upgrading FCC LCO was applied in the hydroprocessing unit of Dagang Petrochemical Company.
[ترجمه گوگل]فناوری MCI برای ارتقاء FCC LCO در واحد هیدروفرآوری شرکت پتروشیمی داگانگ به کار گرفته شد
[ترجمه ترگمان]فن آوری MCI برای ارتقا ارتباطات FCC در واحد hydroprocessing شرکت پتروشیمی Dagang بکار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فن آوری MCI برای ارتقا ارتباطات FCC در واحد hydroprocessing شرکت پتروشیمی Dagang بکار گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. MCI provides applications with device-independent capabilities for controlling audio and visual peripherals.
[ترجمه گوگل]MCI برنامه هایی را با قابلیت های مستقل از دستگاه برای کنترل لوازم جانبی صوتی و بصری ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]MCI برنامه های کاربردی - مستقل را برای کنترل وسایل جانبی صوتی و تصویری فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]MCI برنامه های کاربردی - مستقل را برای کنترل وسایل جانبی صوتی و تصویری فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Objective: To observe the effects of MCI 15 a calcium sensitizer, on cardiac function after endotoxic shock.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثرات MCI 15 یک حساس کننده کلسیم بر عملکرد قلب پس از شوک اندوتوکسیک
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثرات ۱۵ ماده معدنی همراه با کلسیم sensitizer در عملکرد قلبی پس از شوک endotoxic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثرات ۱۵ ماده معدنی همراه با کلسیم sensitizer در عملکرد قلبی پس از شوک endotoxic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Methods The MCI model of kunming nude mouse was established by injury of motor cortex with dentist's micro-drill.
[ترجمه گوگل]MethodsThe مدل MCI موش برهنه Kunming با آسیب قشر حرکتی با میکرو مته دندانپزشکی ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: مدل MCI از kunming عریان، با آسیب قشر موتور با مته دندان ساز، ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش ها: مدل MCI از kunming عریان، با آسیب قشر موتور با مته دندان ساز، ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید