mccarthyism

/məˈkɑːrθiˌɪzəm//məˈkɑːθɪɪzəm/

(امریکا) مک کارتی بازی (متهم کردن مخالفان به کمونیست بودن یا خرابکاری یا خیانت)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the practices of making sensational and often unfounded charges, of alleging guilt by association, and of conducting inquisitorial proceedings, esp. as in the anticommunist crusade of Joseph McCarthy in the 1950s.

جمله های نمونه

1. McCarthyism is named after the American politician Joseph McCarthy, who in the 1950s accused many Americans of being Communists.
[ترجمه گوگل]مک کارتیسم از نام جوزف مک کارتی، سیاستمدار آمریکایی، که در دهه 1950 بسیاری از آمریکایی ها را به کمونیست بودن متهم کرد، نامگذاری شده است
[ترجمه ترگمان]McCarthyism به افتخار سیاست مدار آمریکایی جوزف مک کارتی نام گذاری می شود که در دهه ۱۹۵۰ بسیاری از آمریکایی ها را متهم به کمونیست بودن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was a victim of McCarthyism.
[ترجمه گوگل]او قربانی مک کارتیسم بود
[ترجمه ترگمان] اون قربانی \"mccarthyism\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. McCarthyism is the politically motivated practice of making accusations of disloyalty, subversion, or treason without proper regard for evidence.
[ترجمه گوگل]مک کارتیسم روشی با انگیزه سیاسی است که در آن اتهامات بی وفایی، براندازی یا خیانت بدون توجه مناسب به شواهد مطرح می شود
[ترجمه ترگمان]McCarthyism یک عمل سیاسی با انگیزه سیاسی است که اتهامات خیانت، خرابکاری و یا خیانت را بدون توجه به شواهد کافی برای شواهد انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Not until you write your Congressman and demand McCarthyism once again be our national standard, the menage of Chila will continue to grow.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که نماینده کنگره خود را بنویسید و نخواهید بار دیگر مک کارتیسم معیار ملی ما باشد، مدیریت چیلا به رشد خود ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]نه تا زمانی که شما عضو کنگره خود را بنویسید و بار دیگر تقاضا کنید که بار دیگر استاندارد ملی ما باشد، خانواده of به رشد خود ادامه خواهند داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Originally coined to criticize the anti-communist pursuits of U. S. Senator Joseph McCarthy, "McCarthyism" soon took on a broader meaning, describing the excesses of similar efforts.
[ترجمه گوگل]«مک کارتیسم» که در ابتدا برای انتقاد از تعقیب‌های ضد کمونیستی سناتور آمریکایی جوزف مک کارتی ابداع شد، به زودی معنای گسترده‌تری پیدا کرد و افراط در تلاش‌های مشابه را توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]در ابتدا استفاده از کاره ای ضد کمونیستی یو اس سناتور جوزف مک کارتی، \"McCarthyism\" به زودی معنای وسیعتری پیدا کرد و اقدامات مشابهی را شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many are the Crimes: McCarthyism in America . 199
[ترجمه گوگل]جنایات بسیاری هستند: مک کارتیسم در آمریکا 199
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها جرائم هستند: McCarthyism در آمریکا ۱۹۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Critics are already saying it smacks of McCarthyism, a reference to the anti-communist hearings back in the 1950s.
[ترجمه گوگل]منتقدان می گویند که بوی مک کارتیسم می دهد، اشاره ای به جلسات ضد کمونیستی در دهه 1950
[ترجمه ترگمان]منتقدان در حال حاضر می گویند که این نشان of است که اشاره ای به گزارش ها ضد کمونیستی در دهه ۱۹۵۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At that time, however, McCarthyism prevailed in the United States.
[ترجمه گوگل]اما در آن زمان مک کارتیسم در ایالات متحده غالب شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، در آن زمان، McCarthyism در ایالات متحده پیروز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Truman's "truth of war" and McCarthyism in the United States have accelerated the restructuring of foreign propaganda organ.
[ترجمه گوگل]"حقیقت جنگ" ترومن و مک کارتیسم در ایالات متحده، بازسازی ارگان تبلیغاتی خارجی را تسریع کرده است
[ترجمه ترگمان]\"حقیقت جنگ\" ترومن \"و\" McCarthyism \" در آمریکا، تغییر ساختار ارگان تبلیغات خارجی را تسریع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The attempt to blackball it is neo- McCarthyism.
[ترجمه گوگل]تلاش برای گلوله سیاه نئو مک کارتیسم است
[ترجمه ترگمان]تلاش برای جلوگیری از آن، نئو - است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With his resistance to McCarthyism and quantum uncertainty, was Einstein disillusioned at the end?
[ترجمه گوگل]آیا انیشتین با مقاومت خود در برابر مک کارتیسم و ​​عدم قطعیت کوانتومی در پایان ناامید شد؟
[ترجمه ترگمان]انیشتین با مقاومت خود در برابر McCarthyism و عدم قطعیت کوانتومی، در پایان از خواب بیدار شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Schrecker, Ellen . No Ivory Tower: McCarthyism and the Universities . 198
[ترجمه گوگل]شرکر، الن بدون برج عاج: مک کارتیسم و ​​دانشگاه ها 198
[ترجمه ترگمان]الن، الن برج ساحل عاج: McCarthyism و دانشگاه ها ۱۹۸
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Back in the United States, McCarthyism is at its height.
[ترجمه گوگل]در ایالات متحده، مک کارتیسم در اوج خود قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در ایالات متحده، McCarthyism در اوج خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• practice of accusing citizens of being communist or disloyal without proof (named after sen. joseph mccarthy); policy of using accusations or personal investigation to restrict political opposition

پیشنهاد کاربران

با توجه به توضیحات دقیقِ جناب آقای دکتر محمد شکیبی نژاد، شاید اضافه کردن این مطلب خالی از لطف نباشد که بعد از آنچه در دوران مِکارتی اتفاق افتاد که حتی شامل حالِ فردی مانند رابرت جی اوپنهایمر ، پدر بمب اتم در آمریکا نیز شد، این عبارت به شکل کاربردی تر ، ورایِ ارتباط آن با کمونیسم، در زبان ها افتاد و تعریف دومی برای این عبارت که از نظر معناشناسی، مفهوم مشترک با همان تعریف اصلی یا معنای اصلی داشت وارد دیکشنری شد:
...
[مشاهده متن کامل]

NEW OXFORD AMERICAN DICTIONARY 🔰
McCarthyism /məˈkɑːθɪˌɪzəm/ ( n - chiefly US )
2. the use of unsupported accusations for any purpose.
استفاده از اتهامات بدون پشتوانه برای رسیدن به هر هدفی.
Example 1: 👇
The attempt to blackball it is neo - McCarthyism.
تلاش برای حذف از طریق رأی مخفی، نوعی نئو مکارتیسم ( مکارتیسم جدید و یا استفاده از اتهامات توخالی ) است.
Example 2: 👇
She was a victim of McCarthyism.
او قربانی اتهامات بدون پشتوانه بود.
Example 3: 👇
Besides campaigning for a ban on nuclear weaponry, he denounced McCarthyism and pleaded for an end to bigotry and racism.
علاوه بر مبارزه در جهتِ ممنوعیت تسلیحات هسته ای، وی اتهامات بی بنیان را محکوم کرد و خواستار پایان تعصب و نژادپرستی شد.

جوزف ریموند "جو" مک کارتی Joseph Raymon"Joe" McCarthy سیاست مدار آمریکایی بود که از 1947تا زمان مرگ مورخ 1975 سناتور جمهوری خواه ایالات متحده از ایالت ویسکانسین بود. از 1950 به بعد، او تبدیل به یکی از چهره های شاخص جنگ سرد و مبارزه با کمونیست شد.
...
[مشاهده متن کامل]

مک کارتیسم اصطلاحی است برای اشاره به فعالیت های ضدکمونیستی سناتور جوزف مک کارتی در آغاز دوره جنگ سرد بود، که موجب شد موجی از عوام فریبی، سانسور، فهرست های سیاه، گزینش شغلی، مخالفت با روشنفکران، افشاگری ها و دادگاه های نمایشی و تفتیش عقاید، فضای اجتماعی دهه 1950 آمریکا را دربرگیرد. بسیاری از افراد به ویژه روشنفکران، به اتهام کمونیست بودن شغل خود را از دست دادند و به طرق مختلف آزار و اذیت شدند.

منابع• https://www.govinfo.gov/content/pkg/GPO-CRECB-1954-pt12/pdf/GPO-CRECB-1954-pt12-3-2.pdf
مک کارتی نگری

بپرس