• : تعریف: it may be that; possibly; perhaps. • مترادف: perhaps, possibly • مشابه: perchance
- I don't think she knew him, but maybe she did.
[ترجمه A.A] فکر نمی کنم او را می شناخت اما احتمالا می شناخت
|
[ترجمه SaRi🖤 :)] فکر نمیکنم او مرا شناخت!اما شاید شناخت.
|
[ترجمه sara] فکر نمی کنم او من را شناخت اما احتمال دارد من را شناخته باشد
|
[ترجمه ali] گمان نمی کنم او را شناخته باشد، اما شاید او را شناخته است.
|
[ترجمه الی] فکر نمی کنم او را می شناخت، اما شاید او را می شناخت
|
[ترجمه asra] maybe when the time is right you will find me again
|
[ترجمه گوگل] فکر نمی کنم او را می شناخت، اما شاید می شناخت [ترجمه ترگمان] فکر نمی کنم او را می شناخته، اما شاید کرده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. maybe he is iran's greatest poet
احتمال می رود که او بزرگترین شاعر ایران باشد.
2. maybe he will come
شاید بیاید.
3. maybe it's better to meet in my house
شاید بهتر باشد در منزل من ملاقات کنیم.
4. it is hot here, maybe we should open the window
هوا گرم است شاید بهتر باشد پنجره را باز کنیم.
5. maybe god wants us to meet a few wrong people before meeting the right one, so that when we finally meet the person, we will know how to be grateful.
[ترجمه A.A] شاید خواست خداست که با یک تعدادی آدم نادرست بر خورد کنیم قبل از اینکه با یک شخص درست روبرو شویم ، برای اینکه وقتی در نهایت با فرد درستکار مواجه شدیم ، ما خواهیم دانست چگونه قدردان باشیم
|
[ترجمه گوگل]شاید خدا از ما می خواهد که قبل از ملاقات با فرد درست، چند نفر اشتباه را ملاقات کنیم تا وقتی بالاخره آن شخص را دیدیم، بدانیم چگونه شکرگزار باشیم [ترجمه ترگمان]شاید خداوند از ما بخواهد قبل از ملاقات با افراد درست چند نفر را ملاقات کنیم، به طوری که وقتی بالاخره شخص را ملاقات کنیم، خواهیم دانست که چگونه باید سپاسگزار باشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I'm not sure. Maybe. --It's possible.
[ترجمه گوگل]مطمئن نیستم شاید --ممکن است [ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم شاید ممکنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Maybe you are right and I am wrong.
[ترجمه کانون زبان ایران ✍🏻] شاید حق با توهست و من اشتباه میکنم
|
[ترجمه گوگل]شاید شما درست می گویید و من اشتباه می کنم [ترجمه ترگمان]شاید حق با تو باشه و من اشتباه می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Maybe there's something fate can't touch, fate doesn't control how easily you come to peace.
[ترجمه گوگل]شاید چیزی باشد که سرنوشت نمی تواند آن را لمس کند، سرنوشت کنترل نمی کند که چقدر راحت به آرامش می رسید [ترجمه ترگمان]شاید چیزی وجود داشته باشه که سرنوشت نتونه دست به دست بگیره، سرنوشت به این راحتی ها کنترل نمی شه که تو به آرامش برسی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There are scores of people there, maybe eighty or more.
[ترجمه A.A] تعداد بسیاری مردم آنجا هستند، احتمالا هشتاد نفر یا بیشتر
|
[ترجمه گوگل]ده ها نفر آنجا هستند، شاید هشتاد یا بیشتر [ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردم آنجا هستند، شاید هشتاد یا چند نفر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Maybe god wants us to meet a few wrong people before meeting the right one,so that when we finally meet the perple,we will know how to be grateful.
[ترجمه گوگل]شاید خدا از ما می خواهد که قبل از ملاقات با فرد درست، چند نفر اشتباه را ملاقات کنیم، تا وقتی که در نهایت با افراد بدبخت روبرو شدیم، بدانیم چگونه شکرگزار باشیم [ترجمه ترگمان]شاید خداوند از ما بخواهد قبل از ملاقات با یکدیگر چند نفر را ملاقات کنیم، به طوری که وقتی سرانجام با perple ملاقات کردیم، خواهیم دانست که چگونه باید سپاسگزار باشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Maybe God wants you to meet many wrong people before you meet the right one, so when this happens ,you'll be thankful.
[ترجمه گوگل]شاید خدا از شما بخواهد که قبل از ملاقات با افراد نادرست، با افراد اشتباه زیادی آشنا شوید، پس وقتی این اتفاق افتاد، شکرگزار خواهید بود [ترجمه ترگمان]شاید خداوند می خواهد شما را قبل از ملاقات مناسب، خیلی اشتباه ببینید، بنابراین وقتی این اتفاق افتاد، باید سپاسگزار باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. We go there maybe once or twice a month.
[ترجمه گوگل]شاید ماهی یک یا دو بار به آنجا می رویم [ترجمه ترگمان]شاید یک یا دو بار در ماه به آنجا برویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. 'Okay, so maybe I was a little bit scared,' Jenny admitted.
[ترجمه گوگل]جنی اعتراف کرد: "خوب، پس شاید من کمی ترسیده بودم " [ترجمه ترگمان]\"خیلی خب، پس شاید یکم ترسیده بودم\" جنی اعتراف کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. "Maybe your husband does things that you don't know about, " he said with a smirk.
[ترجمه گوگل]با پوزخند گفت: «شاید شوهرت کارهایی می کند که تو از آن بی اطلاعی [ترجمه ترگمان]او با پوزخند گفت: \" شاید شوهرتان کارهایی را انجام می دهد که شما نمی دانید \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Maybe God wants us to meet a few wrong people before meeting the right one,so that when we finally meet the person, we will know how to be grateful.
[ترجمه گوگل]شاید خدا از ما می خواهد که قبل از ملاقات با فرد درست، چند نفر اشتباه را ملاقات کنیم تا وقتی بالاخره آن شخص را ملاقات کردیم، بدانیم چگونه شکرگزار باشیم [ترجمه ترگمان]شاید خداوند از ما بخواهد قبل از ملاقات با افراد درست چند نفر را ملاقات کنیم، به طوری که وقتی بالاخره شخص را ملاقات کنیم، می دانیم که باید سپاسگزار باشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Maybe someday you'll both meet again.
[ترجمه گوگل]شاید روزی هر دو دوباره همدیگر را ملاقات کنید [ترجمه ترگمان]شاید یه روز دوباره همدیگه رو ببینیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Maybe God wants you to meet many wrong jpeople before you meet the right one, so when this happens, youll be thankful.
[ترجمه گوگل]شاید خدا از شما بخواهد که قبل از ملاقات با شخص درست، با افراد نادرست زیادی آشنا شوید، پس وقتی این اتفاق افتاد، شکرگزار باشید [ترجمه ترگمان]شاید خداوند می خواهد شما را قبل از ملاقات مناسب، خیلی اشتباه ببینید، بنابراین وقتی این اتفاق افتاد، باید سپاسگزار باشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Hope is a good thing, maybe the best of things. And no good thing ever dies.
[ترجمه گوگل]امید چیز خوبی است، شاید بهترین چیز و هیچ چیز خوبی هرگز نمی میرد [ترجمه ترگمان] امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیزها باشه و هیچ چیز خوبی پیش نمیاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Love is not a maybe thing. You know when you love someone.
[ترجمه گوگل]عشق یک چیز شاید نیست وقتی کسی را دوست داری میفهمی [ترجمه ترگمان]عشق چیزی نیست وقتی کسی رو دوست داری می دونی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• possibly, perhaps you use maybe to indicate that something is possible, but you are not certain about it. you also use maybe to show that a number is approximate. possibly, could be, might be
پیشنهاد کاربران
Maybe bring some music with you. اگه ممکنه چند تا موزیک با خودت بیار.
شاید مثال: Maybe we should go see a movie tonight. شاید باید امشب به سینما برویم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
📔 چند نکته جالب در مورد may , might , maybe 📍 may اسمش : ۱ _ ماه مه میلادی ( وقتی در معنای ماه مه است پس یک اسم خاص است بنابراین باید حرف اول واژه را با حرف بزرگ نوشت ; May ) ۲ _ بوته زالزالک یا شکوفه های آن ... [مشاهده متن کامل]
۳ _ ( در گذشته ) دوشیزه [ اسم قابل شمارشه پس بصورت جمع هم میشه نوشت ; mays ] 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 فعلش : ۱ _ ممکن بودن ۲ _ قادر بودن ، توانستن 3 _ To gather may, or flowers in general 4 _ To celebrate May Day 🧷 Past simple of may = might 🧷 Past participle of may = mought 📍 might اسمش : ۱ _ توانایی ، قدرت ، زور e. g. 𝖺𝗇 𝗂𝗆𝗉𝗋𝖾𝗌𝗌𝗂𝗏𝖾 𝖽𝗂𝗌𝗉𝗅𝖺𝗒 𝗈𝖿 𝗆𝗂𝗅𝗂𝗍𝖺𝗋𝗒 𝗆𝗂𝗀𝗁𝗍 ۲ _ قدرت فیزیکی 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 صفتش : توانا ، قدرتمند ، نیرومند 𝐍𝐨𝐭𝐞 : comparative adj form is mighter, superlative adj form is mightest 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 فعلش : ممکن بودن _ ممکن بود 📌 گذشته may میشه might اما نه تمام اوقات ! در زبان امروزی may و might با هم یکسان و هم معنی هستند e. g. It may / might rain tomorrow فردا ممکنه باران بباره ( may و might هر دو یکسانند ) e. g. 𝖳𝗁𝖾 𝗉𝗋𝖾𝗌𝗂𝖽𝖾𝗇𝗍 𝗆𝗂𝗀𝗁𝗍 𝖽𝗈 𝗇𝗈𝗍𝗁𝗂𝗇𝗀 𝗐𝗂𝗍𝗁𝗈𝗎𝗍 𝗍𝗁𝖾 𝖻𝗈𝖺𝗋𝖽'𝗌 𝖼𝗈𝗇𝗌𝖾𝗇𝗍 رئیس جمهور ممکن بود بدون موافقت هیئت مدیره کاری انجام ندهد ( در اینجا در معنای گذشته است ) 🔍 برای اینکه بفهمید might در زمان حال استفاده شده یا گذشته باید با توجه به متن و عوامل دیگر جمله تشخیص بدید 𝐍𝐨𝐭𝐞 : may'nt = may not 𝐍𝐨𝐭𝐞 : may / might = modal verb 📍maybe اسمش : ۱ _ ( غیر رسمی ) چیزی که احتمالاً درست است. ۲ _ ( غیررسمی ) پاسخی که نه موافق است و نه مخالف � معتدل � e. g. The results of the poll were inconclusive. We got two yeses, three nos, and four maybes نتایج نظرسنجی قطعی نبود. ما دو بله، سه نه و چهار معتدل گرفتیم. ۳ _ رویدادی در آینده که ممکن است اتفاق بیفتد یا نیفتد ( احتمال ) e. g. About your raise: it's a big maybe در مورد افزایش حقوق شما: آن یک احتمال بزرگ است 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 صفتش : احتمالی ، نامعلوم e. g. 𝖳𝗁𝖾𝗇 𝖺𝖽𝖽 𝗍𝗁𝗈𝗌𝖾 𝗆𝖺𝗒 - 𝖻𝖾 𝗒𝖾𝖺𝗋𝗌 𝗍𝗁𝗈𝗎 𝗁𝖺𝗌𝗍 𝗍𝗈 𝗅𝗂𝗏𝖾 _ 𝖥𝗋𝖺𝗇𝗄 سپس آن سال های احتمالی که باید زندگی کنی، اضافه کن - فرنک 🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺 قیدش : شاید ، احتمالاً e. g. 𝗆𝖺𝗒𝖻𝖾 𝗐𝖾 𝖼𝖺𝗇 𝗆𝖺𝗄𝖾 𝗂𝗍 𝗍𝗈 𝗍𝗁𝖾 𝖼𝗈𝗇𝖼𝖾𝗋𝗍, 𝗂𝖿 𝗐𝖾 𝗁𝗎𝗋𝗋𝗒 ❇️ بعضی ها maybe و may be رو با هم اشتباه میگیرند ‼️ دقت کنید که maybe یک کلمه ست اما may be دو کلمه ! به جمله های زیر دقت کنید : 🔰 Maybe Jamal will be here 🔰 Jamal may be here tomorrow در جمله اولی maybe در جایگاه قیده و فعل جمله will be می باشد و در جمله دوم may be فعل جمله است
maybe: شاید
باشد / باشد که کشتی شکستگانیم ای باد شُرطِه برخیز باشد که باز بینم دیدار آشنا را حافظ
مگر اینکه
شاید احتمالا
شاید، احتمالا، ممکن است
perchance
Haply an archaic word for perhaps
ممکن است این اتفاق رخ دهد. شاید . احتمال دارد.
شاید، احتمالا، به نظر من
Perhaps:شاید
شاید، ممکنه،
ممکن است Maybe I didn't have the traction to get to me لابد من کشش جذبی نداشتم که پیاده شی به سمتم بیای
شاید . ممکن
صدای تلفظ کننده بلند تر باشد.
شاید ( احتمال اتفاق افتادن پایین )
چه بسا
maybe is used to show that something is possible or maybe true.