maximize

/ˈmæksəˌmaɪz//ˈmæksɪmaɪz/

معنی: بزرگ کردن، بیشینه ساختن، بحد اعلی رساندن، به آخرین درجه ممکن افزایش دادن
معانی دیگر: به حداکثر رساندن، بیشین کردن، به شدیدترین حد رساندن، به بالاترین سطح رساندن، (به بیشترین حد) وانمود کردن، بیش نمایی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: maximizes, maximizing, maximized
مشتقات: maximization (n.), maximizer (n.)
• : تعریف: to increase or enlarge as much as possible.
متضاد: minimize

- Getting a strong education maximizes your opportunities for the future.
[ترجمه گوگل] دریافت آموزش قوی فرصت های شما را برای آینده به حداکثر می رساند
[ترجمه ترگمان] به دست آوردن یک آموزش قوی، فرصت های شما را برای آینده به حداکثر می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The new machines helped the company maximize its production.
[ترجمه گوگل] ماشین آلات جدید به شرکت کمک کرد تا تولید خود را به حداکثر برساند
[ترجمه ترگمان] ماشین های جدید به شرکت کمک کردند تا تولید خود را به حداکثر برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. we must maximize educational opportunities for all
ما باید فرصت های تحصیلی همگان را به حداکثر برسانیم.

2. he tried to maximize the importance of health care
او کوشید که اهمیت بهداشت را بیش نمایی کند.

3. In order to maximize profit the firm would seek to maximize output.
[ترجمه گوگل]به منظور به حداکثر رساندن سود، شرکت به دنبال حداکثر کردن تولید است
[ترجمه ترگمان]به منظور به حداکثر رساندن سود، شرکت به دنبال به حداکثر رساندن خروجی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The aim was to maximize the machine's productive capacity.
[ترجمه گوگل]هدف به حداکثر رساندن ظرفیت تولیدی دستگاه بود
[ترجمه ترگمان]هدف، به حداکثر رساندن ظرفیت تولیدی ماشین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The company's main function is to maximize profit.
[ترجمه گوگل]وظیفه اصلی شرکت به حداکثر رساندن سود است
[ترجمه ترگمان]هدف اصلی این شرکت به حداکثر رساندن سود می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We will actively manage your portfolio to maximize the return on your investment.
[ترجمه گوگل]ما به طور فعال سبد شما را مدیریت خواهیم کرد تا بازده سرمایه شما را به حداکثر برسانیم
[ترجمه ترگمان]ما به طور فعال پورتفولیوی خود را مدیریت خواهیم کرد تا بازگشت سرمایه شما را به حداکثر برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We must maximize profits.
[ترجمه گوگل]ما باید سود را به حداکثر برسانیم
[ترجمه ترگمان]ما باید سود را به حداکثر برسانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maximize the window to full screen.
[ترجمه گوگل]حداکثر کردن پنجره به حالت تمام صفحه
[ترجمه ترگمان]پنجره را به طور کامل حداکثر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each member of OPEC would seek to maximize its own production.
[ترجمه گوگل]هر یک از اعضای اوپک به دنبال به حداکثر رساندن تولید خود هستند
[ترجمه ترگمان]هر عضو اوپک به دنبال به حداکثر رساندن تولید خود خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The career center will help you maximize your opportunities.
[ترجمه گوگل]مرکز شغلی به شما کمک می کند تا فرصت های خود را به حداکثر برسانید
[ترجمه ترگمان]مرکز شغلی به شما کمک می کند فرصت های خود را به حداکثر برسانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Open up the lens aperture to maximize the brightness of the shot.
[ترجمه گوگل]دیافراگم لنز را باز کنید تا روشنایی عکس را به حداکثر برسانید
[ترجمه ترگمان]دیافراگم لنز را باز کنید تا روشنایی عکس را به حداکثر برسانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Beyond this, to maximize the voluntary participation, the editor comes to personify the strategy and purposes of the publication.
[ترجمه گوگل]فراتر از این، برای به حداکثر رساندن مشارکت داوطلبانه، ویراستار می آید تا استراتژی و اهداف نشریه را شخصیت پردازی کند
[ترجمه ترگمان]فراتر از این، برای به حداکثر رساندن مشارکت داوطلبانه، سردبیر به دنبال تجسم استراتژی و اهداف انتشار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How do they maximize their chances of career development?
[ترجمه گوگل]چگونه شانس پیشرفت شغلی خود را به حداکثر می‌رسانند؟
[ترجمه ترگمان]آن ها چطور می توانند شانس خود برای توسعه شغلی را به حداکثر برسانند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such a policy will maximize the value of the firm.
[ترجمه گوگل]چنین سیاستی ارزش شرکت را به حداکثر می رساند
[ترجمه ترگمان]چنین سیاستی ارزش شرکت را به حداکثر می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The following guides suggest how to maximize the dollars for these products.
[ترجمه گوگل]راهنماهای زیر نشان می دهد که چگونه می توان دلار را برای این محصولات به حداکثر رساند
[ترجمه ترگمان]راهنماهای زیر نشان می دهند که چگونه دلارها را برای این محصولات به حداکثر برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بزرگ کردن (فعل)
gross, aggrandize, enlarge, magnify, maximize, heave, amplify, nurture, dilate, distend, extend

بیشینه ساختن (فعل)
maximize

بحد اعلی رساندن (فعل)
maximize

به آخرین درجه ممکن افزایش دادن (فعل)
maximize

تخصصی

[کامپیوتر] حداکثر سازی، بزرگ کردن - ( در ویندوز ) بزرگ کردن یک پنجره به اندازه ای که همه ی صفحه ی نمایش را بپوشاند . برای انجام این کار، دکمه ی ماوس را روی maximize botton فشار دهید ( نگاه کنید به Window ) و نیز نگاه کنید به restore; minimize . گزینه ی maximize در منوی Control manu نیز وجود دارد. در مک اینتاش، کادر zoom را برای بزرگ کردن یک پنجره به کار ببرید.
[ریاضیات] بیشینه ساختن، بیشینه سازی، مهینه سازی

انگلیسی به انگلیسی

• increase to the greatest amount or degree, magnify as much as possible; make the most of; make best use of something; (computers) enlarge a window to the maximum size in a graphical user interface (also maximise)
to maximize something means to make it as great in amount or importance as you can.

پیشنهاد کاربران

ارتقاء
تحققِ حداکثریِ. . .
maximize ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: بیشینه کردن
تعریف: تبدیل اندازۀ پنجره به بزرگ ترین حد آن که معمولاً تمام پرده را در بر می‏گیرد
بزرگ کردن تا حد امکان
حداکثرسازی
بیشینه کردن
به بالاترین سطح رساندن، به حداکثر رساندن

بپرس