1. Forty degrees centigrade is the maximal temperature at which this chemical reaction will occur.
[ترجمه گوگل]چهل درجه سانتیگراد حداکثر دمایی است که در آن این واکنش شیمیایی رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]چهل درجه سانتی گراد بیش ترین حرارتی است که در آن واکنش شیمیایی رخ خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She obtained maximal benefit from the course.
[ترجمه گوگل]او حداکثر سود را از دوره به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او بیش ترین فایده را از این درس به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Salespeople require goals set for them with maximal clarity and hold high expectations for recognition for their accomplishments.
[ترجمه گوگل]فروشندگان به اهدافی نیاز دارند که با حداکثر وضوح برای آنها تعیین شود و انتظارات بالایی برای به رسمیت شناختن دستاوردهایشان دارند
[ترجمه ترگمان]فروشنده ها به اهداف تعیین شده برای آن ها با حداکثر وضوح و حفظ انتظارات بالا برای به رسمیت شناختن دستاوردهای آن ها، نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Although it is controversial, evidence suggests that maximal water impermeability of the distal nephron requires that glucocorticoid be present.
[ترجمه گوگل]اگرچه بحث برانگیز است، شواهد نشان می دهد که حداکثر نفوذ ناپذیری نفرون دیستال در آب مستلزم وجود گلوکوکورتیکوئید است
[ترجمه ترگمان]اگرچه این موضوع بحث برانگیز است، اما شواهد نشان می دهند که حداکثر impermeability آبی of دوربرد به آن نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Then compare the maximal profits on each subset, and choose one with the highest profits.
[ترجمه گوگل]سپس حداکثر سود را در هر زیر مجموعه مقایسه کنید و یکی را با بیشترین سود انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]سپس حداکثر سود را در هر زیر مجموعه مقایسه کنید و یکی را با بالاترین سود انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. When antidiuretic hormone is present to a maximal degree, urine concentration is high.
[ترجمه گوگل]هنگامی که هورمون ضد ادرار به حداکثر درجه وجود دارد، غلظت ادرار بالا است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که هورمون antidiuretic به مقدار حداکثر وجود دارد، غلظت ادرار بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The visitors' seats are angled strategically for maximal view.
[ترجمه گوگل]صندلیهای بازدیدکنندگان برای حداکثر دید، زاویهای استراتژیک دارند
[ترجمه ترگمان]صندلی ها از نظر استراتژیک به نظر استراتژیک می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Maximal thecal sac compression due to hematoma occurred at an adjacent, nondecompressed level in 28% of patients.
[ترجمه گوگل]حداکثر فشردهسازی کیسههای موضعی ناشی از هماتوم در سطح مجاور و غیر فشرده در 28 درصد بیماران رخ داد
[ترجمه ترگمان]فشرده سازی کیسه صفرا به علت hematoma در سطح مجاور و nondecompressed در ۲۸ % از بیماران رخ داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It proposes relation between dynamic visual field and maximal safety driving speed.
[ترجمه گوگل]این رابطه بین میدان دید پویا و حداکثر سرعت رانندگی ایمنی را پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]این مدل رابطه بین میدان دیداری پویا و حداکثر سرعت حرکت ایمنی را پیشنهاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Objective The clinical effects of maximal dose glyburide therapy in markedly symptomatic patients with NIDDM were further evaluated.
[ترجمه گوگل]هدف: اثرات بالینی حداکثر دوز درمانی گلیبورید در بیماران با علامت قابل توجهی مبتلا به NIDDM بیشتر مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]هدف اثرات بالینی of glyburide dose در بیماران symptomatic به طور قابل ملاحظه ای مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It takes several weeks for the treatment to have maximal effect.
[ترجمه گوگل]چندین هفته طول می کشد تا درمان حداکثر اثر را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]چندین هفته طول می کشد تا درمان بیش ترین تاثیر را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Specimens taken at various levels in the colon showed a microscopic colitis that was maximal in the transverse colon.
[ترجمه گوگل]نمونه های گرفته شده در سطوح مختلف در کولون کولیت میکروسکوپی را نشان دادند که حداکثر در کولون عرضی بود
[ترجمه ترگمان]نمونه ها در سطوح مختلف در کلون، یک colitis میکروسکوپی را نشان دادند که maximal در the عرضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Viewed from the perspective of potential development, the point of initial emergence represents the point of maximal unfolding.
[ترجمه گوگل]از منظر توسعه بالقوه، نقطه ظهور اولیه نشان دهنده نقطه آشکار شدن حداکثر است
[ترجمه ترگمان]با نگاه از دیدگاه توسعه بالقوه، نقطه ظهور اولیه نشان دهنده نقطه حداکثر جریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Those patients who present with metastatic disease and are treated with maximal endocrine treatment will have a median survival of 36 months.
[ترجمه گوگل]بیمارانی که با بیماری متاستاتیک مراجعه می کنند و با حداکثر درمان غدد درون ریز تحت درمان قرار می گیرند، میانگین بقای 36 ماهه خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]آن بیمارانی که با یک بیماری metastatic حضور دارند و با حداکثر درمان غدد درون ریز درمان می شوند، زنده ماندن میانه ۳۶ ماه را خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In heavy experimental infections the most severe signs have appeared at 6-12 weeks after infection when egg-laying is maximal.
[ترجمه گوگل]در عفونتهای آزمایشی سنگین، شدیدترین علائم در 12-6 هفته پس از عفونت ظاهر میشوند که تخمگذاری حداکثر است
[ترجمه ترگمان]در عفونت های آزمایشی شدید، شدیدترین نشانه ها در ۶ تا ۱۲ هفته پس از عفونت ظاهر شده اند که تخم گذاری در آن حداکثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید