maxi

/ˈmæksi//ˈmæksi/

معنی: پیراهن زنانه دامن بلند
معانی دیگر: (عامیانه - لباس زنانه) بلند (در برابر: کوتاه mini)، دامن بلند، روپوش بلند، پیشوند:، بسیار بلند یا بزرگ [maxicoat]

بررسی کلمه

جمله های نمونه

1. You can't wear that - maxi skirts have been out for years.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید آن را بپوشید - دامن های ماکسی سالهاست که بیرون آمده اند
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی این دامن کوتاه را سال ها به تن کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Maxi - break - the entire herd from weaning to slaughter is depopulated, and repopulation carried out from weaning up.
[ترجمه گوگل]Maxi - break - کل گله از شیر گرفتن تا کشتار خالی از جمعیت می شود و از شیر گرفتن مجدد جمعیت انجام می شود
[ترجمه ترگمان]Maxi - break - کل گله از شیر گرفته تا slaughter خالی از سکنه است و repopulation از شیر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The berthing velocity, angle and maxi - mal displacement of wharf are monitored.
[ترجمه گوگل]سرعت پهلوگیری، زاویه و جابجایی حداکثری اسکله کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]سرعت berthing، زاویه و جابجایی mal به maxi اسکله مورد نظارت قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How much is this maxi fur coat?
[ترجمه گوگل]قیمت این پالتو ماکسی چنده؟
[ترجمه ترگمان]این کت خز پوش چنده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She rocked a various-shades of green cameo-ish-slash-tie-dyed-ish maxi dress along with her golden glow.
[ترجمه گوگل]او یک لباس ماکسی با سایه های مختلف سبز رنگی به همراه درخشش طلایی خود را تکان داد
[ترجمه ترگمان]او یک لباس بارنگ سبز رنگ و رنگ سبز رنگ را با درخشش طلایی رنگش تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The black rectangular jagged sequin bandeau maxi dress epitomises festive party-wear mixed with Kate's signature rock-n-roll style.
[ترجمه گوگل]لباس ماکسی باندو مستطیل شکل مشکی، نمادی از لباس مهمانی جشن آمیخته با سبک راک اند رول کیت است
[ترجمه ترگمان]The jagged مستطیلی سیاه sequin bandeau epitomises epitomises festive را با سبک رول - n با امضای کیت ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It can measuer maxi phase starting current and maxi working current online.
[ترجمه گوگل]این می تواند جریان شروع فاز حداکثر و جریان کار حداکثر را به صورت آنلاین اندازه گیری کند
[ترجمه ترگمان]همچنین می تواند فاز کاری فعلی و ماکسی را به صورت آنلاین شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So, Maxi - Mart really makes you wear those things, huh, bro?
[ترجمه گوگل]خب، ماکسی - مارت واقعاً باعث می‌شود آن چیزها را بپوشی، ها، برادر؟
[ترجمه ترگمان]پس مارت واقعا مجبورت میکنه این چیزا رو بپوشی، ها؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I recommend Maxi - Fed Cold Medicine.
[ترجمه گوگل]من Maxi - Fed Cold Medicine را توصیه می کنم
[ترجمه ترگمان]من توصیه می کنم که طب سنتی \"Maxi\" (Maxi)را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A girl named Maxi went off to whittle a branch with a hunting knife.
[ترجمه گوگل]دختری به نام ماکسی رفت تا شاخه ای را با چاقوی شکاری خرد کند
[ترجمه ترگمان]یه دختری به اسم \"maxi\" رفت تا یه شاخه با یه چاقوی شکاری بخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The optimum criterion of MTMD can then be selected as minimization of the minimum values of the maxi -mun dynamic magnification factor(DMF).
[ترجمه گوگل]معیار بهینه MTMD می‌تواند به عنوان کمینه‌سازی حداقل مقادیر ضریب بزرگ‌نمایی دینامیکی حداکثری (DMF) انتخاب شود
[ترجمه ترگمان]سپس معیار بهینه of را می توان به عنوان کمینه کردن حداقل مقادیر عامل بزرگنمایی پویای پارامترها (DMF)انتخاب کرد (DMF)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She wears a long dress just like a popular maxi in 1960 s.
[ترجمه گوگل]او یک لباس بلند درست مانند یک ماکسی محبوب در دهه 1960 می پوشد
[ترجمه ترگمان]او لباس بلندی به تن دارد، درست مثل یک ماکسی محبوب در دهه ۱۹۶۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Rafa Benitez claims there is still lots more to come from new boy Maxi Rodriguez.
[ترجمه گوگل]رافا بنیتز ادعا می کند که هنوز چیزهای بیشتری از پسر جدید ماکسی رودریگز باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]\"Rafa Benitez\" ادعا می کند که هنوز کاره ای زیادی باید از پسر جدید \"Maxi رودریگز\" (Maxi رودریگز)صورت می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Cowes also plays host to visiting foreign warships, sail training vessels and high-profile maxi and round-the-world yachts.
[ترجمه گوگل]Cowes همچنین میزبان بازدید از کشتی‌های جنگی خارجی، کشتی‌های آموزش بادبانی و قایق‌های تفریحی ماکسی و سراسر جهان است
[ترجمه ترگمان]Cowes همچنین میزبان بازدید از کشتی های جنگی خارجی، کشتی های جنگی دریایی و ماکسی - و قایق بادبانی بزرگ جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیراهن زنانه دامن بلند (اسم)
maxi

انگلیسی به انگلیسی

• very long skirt
having the length of skirt or dress that reaches the ankles

پیشنهاد کاربران

بپرس