mawkish

/ˈmɒkɪʃ//ˈmɔːkɪʃ/

معنی: کسل کننده، بطور زننده احساساتی، حالت تهوع نسبت به غذای بد مزه
معانی دیگر: (از شدت شیرینی) دارای طعم زننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: mawkishly (adv.), mawkishness (n.)
(1) تعریف: overly and sickeningly sentimental.
مترادف: mushy, sappy, sentimental
مشابه: cloying, maudlin, sweet, syrupy

- To contemporary viewers of this love story, the dialogue seems mawkish.
[ترجمه گوگل] برای بینندگان معاصر این داستان عاشقانه، دیالوگ‌ها گیج‌کننده به نظر می‌رسند
[ترجمه ترگمان] برای بینندگان معاصر این داستان عاشقانه، این گفتگو mawkish به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: having a sickening or unpleasant taste.
مترادف: foul, sickening, unsavory
مشابه: disgusting, nauseous, rancid, sour

- The prisoners were fed a mawkish gruel.
[ترجمه گوگل] به اسیران غذای بداخلاق داده می شد
[ترجمه ترگمان] زندانیان، غذایی گرفته و عبوس خورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The film lapses into mawkish sentimentality near the end.
[ترجمه گوگل]فیلم نزدیک به پایان در احساساتی بدبینانه فرو می رود
[ترجمه ترگمان]فیلم در نزدیکی پایان این ابراز احساسات قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A sordid, sentimental plot unwinds, with an inevitable mawkish ending.
[ترجمه گوگل]طرحی شوم و احساساتی با پایانی غیرقابل اجتناب نابسامان باز می شود
[ترجمه ترگمان]یک نقشه زشت و احساساتی بود، با یک پایان غم انگیز که به پایان می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Despite a few mawkish moments, much of the exhumed material sounds top-drawer.
[ترجمه گوگل]علیرغم چند لحظه تلخ، بسیاری از مواد نبش قبر به نظر می رسد که در بالا به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]با وجود چند لحظه کوتاه، مقدار زیادی از خاک نبش قبر به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He can combine tenderness and humour without becoming mawkish.
[ترجمه گوگل]او می‌تواند لطافت و شوخ طبعی را با هم ترکیب کند، بدون اینکه کج خلق شود
[ترجمه ترگمان]او می تواند لطافت و بذله گویی را بدون آنکه mawkish شود با هم ترکیب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then, perhaps feeling that his gesture was mawkish, he looked embarrassed, took the flowers out and backed away.
[ترجمه گوگل]سپس، شاید احساس می کرد که ژست او ژولیده است، خجالت زده به نظر رسید، گل ها را بیرون آورد و عقب رفت
[ترجمه ترگمان]سپس، شاید احساس می کرد که رفتارش عبوس نیست، ناراحت به نظر می رسید، گل ها را بیرون کشید و عقب رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wheeler and Jones sang a mawkish duet about a girl worth a million wishes.
[ترجمه گوگل]ویلر و جونز یک دونفره عجیب و غریب درباره دختری خواندند که ارزش یک میلیون آرزو داشت
[ترجمه ترگمان](ویلر)و جونز یک قطعه mawkish را در حدود یک میلیون دلار به ارزش یک میلیون مایل اجرا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A mawkish exercise, but one that everyone enjoys - to step about this cluttered suburb like a daytime ghost.
[ترجمه گوگل]تمرینی بی‌نظم، اما تمرینی که همه از آن لذت می‌برند - قدم زدن در این حومه بهم ریخته مانند یک شبح روز
[ترجمه ترگمان]ورزش mawkish، اما یکی که همه از آن لذت می برند - برای قدم زدن در مورد این حومه شلوغ مانند روح روز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mawkish videos are legitimate triggers for a show of feeling.
[ترجمه گوگل]ویدیوهای Mawkish محرک‌های قانونی برای نمایش احساس هستند
[ترجمه ترگمان]ویدیوهای mawkish محرک مشروع برای نمایش احساسات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The movie is set to a mawkish score.
[ترجمه گوگل]این فیلم به یک امتیاز هولناک تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این فیلم در معرض یک امتیاز mawkish قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But if it is messy and occasionally mawkish, "The First Grader" is rarely dull.
[ترجمه گوگل]اما اگر نامرتب و گهگاه گیج کننده باشد، «کلاس اول» به ندرت کسل کننده است
[ترجمه ترگمان]اما اگر این کار کثیف و گاهی اوقات خسته کننده باشد، \"Grader اول\" به ندرت خسته کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And tenderness, too—but does that appear a mawkish thing to desiderate in life?
[ترجمه گوگل]و لطافت، همچنین - اما آیا این چیز بدی به نظر می رسد که باید در زندگی به آن توجه کرد؟
[ترجمه ترگمان]و محبت هم هست - اما این که مربوط به عبوس شدن در زندگی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yet there was nothing mawkish or funereal about the atmosphere at the weekend shows — rather they were a celebration of the individuality that produces imaginative talent.
[ترجمه گوگل]با این حال، هیچ چیز مبهوت یا تشییع‌کننده‌ای در فضای نمایش‌های آخر هفته وجود نداشت - بلکه آنها جشنی از فردیت بودند که استعدادهای تخیلی را ایجاد می‌کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، هیچ چیز mawkish یا سوگوارانه از جو در آخر هفته وجود نداشت - - به جای آن، جشنی برای فردیت و استعداد خیالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alternately mawkish and grisly, The Lovely Bones bounces back and forth between Susie's dreamily surreal limbo and the mundane miseries of life on earth.
[ترجمه گوگل]«استخوان‌های دوست‌داشتنی» که متناوباً گیج‌کننده و وحشتناک است، بین برزخ سورئال رویایی سوزی و بدبختی‌های دنیوی زندگی روی زمین به عقب و جلو می‌رود
[ترجمه ترگمان]استخوان های دوست داشتنی و وحشتناک بین سوزی s و بدبختی های دنیوی زندگی روی زمین به عقب و جلو پرتاب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ironically, it is these mawkish, calcified heads that have tarnished the sculptor's reputation.
[ترجمه گوگل]از قضا، این سرهای آهکی و ژولیده هستند که آبروی مجسمه ساز را مخدوش کرده اند
[ترجمه ترگمان]جالب اینجاست که این mawkish، سره ای calcified هستند که شهرت مجسمه سازی را لکه دار کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کسل کننده (صفت)
prosaic, drab, tedious, drowsy, irksome, drippy, mawkish, prosy, weariful

بطور زننده احساساتی (صفت)
mawkish

حالت تهوع نسبت به غذای بد مزه (صفت)
mawkish

انگلیسی به انگلیسی

• emotional, overly sentimental; having a sickly flavor, nauseating
something that is mawkish shows too much affection, admiration, or some other emotion and seems rather awkward or silly.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Excessively sentimental, often annoyingly so 😢
🔍 مترادف: Sentimental
✅ مثال: The movie was criticized for its mawkish portrayal of romance
( از فرط ابراز احساسات و عواطف ) حال به هم زن،
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : mawkishness
✅️ صفت ( adjective ) : mawkish
✅️ قید ( adverb ) : mawkishly
✅ ( احساساتی ) حال بهم زن
. . . :A
than that Mawkish schoolboy
B: Mawkish or not , he's completely devoted
Dangerous Liaisons 1988🎥
Overly sentimental
soupy
Gushy
Tear jerking
Sobby
Slushy
This word always reminds me of bollywood movies. They are so mawkish and excessively sentimental that makes one sick.
احساساتی افراطی که باعث شرمساری می شود.
a mawkish love story

بپرس