matte

/ˈmæt//mæt/

(فلزکاری) ماته (آمیزه ی ناخالص سولفیدها)، (فلز یا چوب یا سیمان و غیره) سطح مات (و معمولا زبر)، matt فلز شناسی فلز یا مس پرداخت نشده وناخالص، تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having a finish lacking in shine and luster; dull.
متضاد: glossy
مشابه: dull, opaque
اسم ( noun )
• : تعریف: a dull, lusterless, often rough surface, as on gold or glass.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: mattes, matting, matted
• : تعریف: to create a dull surface or finish on.

جمله های نمونه

1. Matte metallic finishes are more stylish than bright shine these days, and silver is a newer look than gold.
[ترجمه گوگل]روکش‌های متالیک مات این روزها شیک‌تر از درخشش روشن هستند و نقره‌ای ظاهری جدیدتر از طلایی دارد
[ترجمه ترگمان]روکش های فلزی پیچ خورده بیشتر از درخشش نور در این روزها، شیک هستند و نقره ای یک ظاهر جدیدتر از طلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Matte is out; shine is in.
[ترجمه گوگل]مات بیرون است درخشش در است
[ترجمه ترگمان]بس کنید دیگر بس کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The paper is then brushed with a matte medium and, while still wet, scored with a needle.
[ترجمه گوگل]سپس کاغذ را با یک محیط مات برس می زنند و در حالی که هنوز مرطوب است، با یک سوزن نمره می دهند
[ترجمه ترگمان]سپس کاغذ با یک وسیله نور مات برخورد می شود و در حالی که هنوز مرطوب است، با یک سوزن گل زده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Reduce prominent lids with a matte, sludgy shade of eyeshadow over the entire lid, blended away up to the brow.
[ترجمه گوگل]پلک های برجسته را با سایه چشم مات و لجنی روی کل پلک که تا ابرو مخلوط شده است، کاهش دهید
[ترجمه ترگمان]پلک های برجسته را با یک رنگ مات، آهسته و آهسته بر روی کل در کاهش دهید و به پیشانی وارد شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Think about matte jersey instead of taffeta.
[ترجمه گوگل]به جای تافته به پیراهن مات فکر کنید
[ترجمه ترگمان]به جای پارچه تافته فکر کن به جای پارچه تافته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is a severe restriction which the travelling matte overcomes.
[ترجمه گوگل]این یک محدودیت شدید است که مات مسافرتی بر آن غلبه می کند
[ترجمه ترگمان]این یک محدودیت شدید است که مات کننده سفر بر آن غلبه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The booms a brushed matte sliver metal.
[ترجمه گوگل]یک فلز مات برس خورده را بوم می کند
[ترجمه ترگمان]صدای برخورد فلز از فلز به گوش می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Particle Self-Shadowing and Shadow Casting from and onto matte objects; support for per-particle Scatter, Emission, Absorption and Density data, Various Light Scattering models incl.
[ترجمه گوگل]ذرات خود سایه و ریختن سایه از و روی اشیاء مات پشتیبانی از داده های پراکندگی، انتشار، جذب و چگالی در هر ذره، مدل های مختلف پراکندگی نور از جمله
[ترجمه ترگمان]Self ذره و سایه از داخل و بر روی اجسام مات، پشتیبانی برای هر پراکندگی در هر ذره، انتشار، جذب، جذب و چگالی، مدل های مختلف Scattering نور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gouache paints dry to a matte finish and, if desired, without visible Brush marks.
[ترجمه گوگل]رنگ‌های گواش خشک شده و مات می‌شوند و در صورت تمایل بدون آثار قلم مو قابل مشاهده هستند
[ترجمه ترگمان]Gouache رنگ ها را به صورت مات مات می کند و در صورت تمایل، بدون نشان دادن به راش قابل رویت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tu also Matte Black lacquer, but definitely not your blood boil.
[ترجمه گوگل]تو همچنین لاک مشکی مات، اما قطعا خون شما جوش نیست
[ترجمه ترگمان]تو لاک و لاک سیاه دی گه رو هم Matte، اما حتما خون تو جوش نمی ره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A matte screen with horizontal and vertical lines. This screen facilitates composition of your photograph.
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش مات با خطوط افقی و عمودی این صفحه نمایش ترکیب بندی عکس شما را تسهیل می کند
[ترجمه ترگمان]یک صفحه مات با خطوط افقی و عمودی این صفحه ترکیب بندی عکس شما را تسهیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Result: skin stay clear and matte all day long.
[ترجمه گوگل]نتیجه: پوست در تمام طول روز شفاف و مات می ماند
[ترجمه ترگمان]نتیجه: پوست تمام روز روشن و مات می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Soft matte cool tan filled with silvery-white sparkles.
[ترجمه گوگل]برنزه‌ای مات و خنک با درخشش‌های سفید نقره‌ای
[ترجمه ترگمان]نور نرم و برنزه کننده مات با sparkles نقره ای رنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The skin is white, translucent juice, matte finish to the meat, attractive to the extreme.
[ترجمه گوگل]پوست سفید، آبمیوه شفاف، روکش مات به گوشت، تا حد زیادی جذاب است
[ترجمه ترگمان]پوست سفید، اب شفاف و مات است و مات و مبهوت مانده به گوشت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. What's the matte with you, Mary? Are you ill?
[ترجمه گوگل]مات چیه مریم؟ مریضی؟
[ترجمه ترگمان]چی شده، مری؟ حالتان خوب نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] جا فیلتری - نقاب

انگلیسی به انگلیسی

• dull finish; non-shiny color; border of picture

پیشنهاد کاربران

matte ( مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ )
واژه مصوب: مات
تعریف: ویژگی سطحی که برّاقیت آن در زاویۀ 60 درجه در گسترۀ صفر تا ده و در زاویۀ 85 درجه در گسترۀ صفر تا پانزده قرار دارد
مات و بی جلا مثل matte nail polish لاک مات

بپرس