برده ی ماتریکس / برده ی سیستم ( کسی که ناآگاهانه یا آگاهانه در سیستمی که به نظر ساختگی یا کنترل کننده است، گیر افتاده و طبق قواعد اون زندگی می کنه - معمولاً با دید انتقادی یا تحقیرآمیز استفاده می شه ) - Noun Phrase
... [مشاهده متن کامل]
He thinks everyone with a normal job is a matrix slave
آدم پیروِ بی چون و چرای جامعه / مطیع سیستم ( کسی که بدون فکر از هنجارها، رسانه ها یا انتظارات اجتماعی پیروی می کنه ) - Noun Phrase
Wake up dont be a matrix slave blindly following trends
قربانیِ سیستم / اسیرِ دنیای مدرن ( کسی که به نظر می رسه توسط نیروهای بزرگتر مثل دولت، شرکت ها یا تکنولوژی کنترل می شه ) - Noun Phrase
They consider consumers obsessed with brands to be matrix slaves
آدم معمولیِ ناآگاه ( از دید کسانی که فکر می کنن از "ماتریکس" خارج شدن، به بقیه افراد می گن ) - Noun Phrase
He calls anyone who disagrees with his conspiracy theories a matrix slave
... [مشاهده متن کامل]
آدم پیروِ بی چون و چرای جامعه / مطیع سیستم ( کسی که بدون فکر از هنجارها، رسانه ها یا انتظارات اجتماعی پیروی می کنه ) - Noun Phrase
قربانیِ سیستم / اسیرِ دنیای مدرن ( کسی که به نظر می رسه توسط نیروهای بزرگتر مثل دولت، شرکت ها یا تکنولوژی کنترل می شه ) - Noun Phrase
آدم معمولیِ ناآگاه ( از دید کسانی که فکر می کنن از "ماتریکس" خارج شدن، به بقیه افراد می گن ) - Noun Phrase