matrilineal

/ˌmætrəˈlɪniəl//ˌmætrɪˈlɪniəl/

(وابسته به خویشی و تبار شناسی از طریق مادر) مادر تباری (در برابر: پدر تباری patrilineal)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: matrilineally (adv.)
• : تعریف: pertaining to, derived from, or tracing descent through the mother's family.
مشابه: maternal

جمله های نمونه

1. Some primates live in patrilineal rather than matrilineal descent groups.
[ترجمه گوگل]برخی از نخستی‌ها در گروه‌های پاتریلینال به جای مادرزادی زندگی می‌کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از پستانداران به جای matrilineal descent در patrilineal زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Co-existence of matrilineal and patrilineal family in the community of Mosuo people adjacent to Lugu Lake. It's social formation is in such a historical period changing from matriarchy to patriarchy.
[ترجمه گوگل]همزیستی خانواده مادرزادی و پدری در جامعه مردم موسو در مجاورت دریاچه لوگو شکل‌گیری اجتماعی آن در چنین دوره‌ای تاریخی است که از مادرسالاری به پدرسالاری تغییر می‌کند
[ترجمه ترگمان]اعضای خانواده - و patrilineal در جامعه of نفر در مجاورت دریاچه Lugu قرار دارند تشکیل اجتماعی در چنین دوره تاریخی در حال تغییر از matriarchy به پدرسالاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The door-god culture originated from matrilineal society. The ancient door-god was the symbol of female genitals .
[ترجمه گوگل]فرهنگ خدای در از جامعه مادرزادی سرچشمه می گیرد خدای در باستانی نماد اندام تناسلی زنانه بود
[ترجمه ترگمان] فرهنگ خدا از جامعه matrilineal سرچشمه گرفته در باستانی، نماد آلت تناسلی زنانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Moreover, the matrilineal system was not a matriarchal system.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، سیستم مادرسالاری یک سیستم مادرسالاری نبود
[ترجمه ترگمان]به علاوه، سیستم matrilineal یک سیستم matriarchal نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Anasazi family was matrilineal ; that is, descent was traced through the female.
[ترجمه گوگل]خانواده آناسازی مادرزادی بودند یعنی تبار از طریق ماده ردیابی شد
[ترجمه ترگمان]خانواده Anasazi از میان زنان رد و بدل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The females advantageous position in the matrilineal society depended on their contribution to bearing children.
[ترجمه گوگل]موقعیت مناسب زنان در جامعه مادرزادی به سهم آنها در فرزندآوری بستگی داشت
[ترجمه ترگمان]موقعیت advantageous زنان در جامعه matrilineal به سهم آن ها در تحمل کودکان بستگی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Chickasaw too had matrilineal clans.
[ترجمه گوگل]Chickasaw نیز دارای قبایل مادرزادی بود
[ترجمه ترگمان]Chickasaw هم قبیله matrilineal داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It covers data on both matrilineal and patrilineal Mosuo society, and ethnographic information on patrilineal Mosuo families.
[ترجمه گوگل]این داده‌ها را در مورد جامعه مادرزادی و پدرخطی Mosuo، و اطلاعات قوم‌نگاری خانواده‌های موسوو پدرخطی را پوشش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این تحقیق اطلاعاتی را در مورد هر دو خانواده matrilineal و patrilineal Mosuo و اطلاعات قوم شناختی در مورد خانواده Mosuo Mosuo پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To search responsible nuclear genes for matrilineal non - syndromic deafness.
[ترجمه گوگل]هدف: جستجوی ژن‌های هسته‌ای مسئول برای ناشنوایی غیر سندرمی مادرزادی
[ترجمه ترگمان]هدف جستجوی ژن های هسته ای مسئول برای ناشنوایی غیر -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Hani people went through matrilineal clanship, patrilineal clanship, feudal laird system, and socialist society.
[ترجمه گوگل]مردم هانی از طریق قبیله مادری، قبیله پدری، نظام لرد فئودالی و جامعه سوسیالیستی سپری کردند
[ترجمه ترگمان]مردم هانی از through clanship، patrilineal clanship، نظام laird فئودالی و جامعه سوسیالیستی گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This fieldwork brings a new example for the studies of matrilineal system.
[ترجمه گوگل]این کار میدانی نمونه جدیدی را برای مطالعات سیستم ماتریلینال به ارمغان می آورد
[ترجمه ترگمان]این کار عملی یک نمونه جدید را برای مطالعات سیستم matrilineal به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Early in human society, our society is divided into matrilineal and patrilineal clan clan.
[ترجمه گوگل]در اوایل جامعه بشری، جامعه ما به قبیله مادرزادی و طایفه پدری تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]در ابتدای جامعه انسانی جامعه ما به قبیله قبیله matrilineal و patrilineal تقسیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Helgason's graduate student, Sigridur Sunna Ebenesersdottir, found that she could trace the matrilineal sequence to a date far earlier than when the first Asians began arriving in Iceland.
[ترجمه گوگل]دانشجوی کارشناسی ارشد هلگاسون، Sigridur Sunna Ebenesersdottir، متوجه شد که می‌تواند توالی مادرزادی را به تاریخی بسیار زودتر از زمانی که اولین آسیایی‌ها وارد ایسلند شدند، ردیابی کند
[ترجمه ترگمان]Sigridur Sunna Ebenesersdottir، دانشجوی فارغ التحصیل دانشگاه،، دریافت که او می تواند دنباله matrilineal را تا یک تاریخ خیلی زودتر از زمانی که اولین آسیایی وارد ایسلند شد، پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The theory of matriarchal authority can not be derived from the matrilineal system.
[ترجمه گوگل]نظریه اقتدار مادرسالاری را نمی توان از سیستم مادرسالاری استخراج کرد
[ترجمه ترگمان]نظریه اقتدار matriarchal نمی تواند از سیستم matrilineal مشتق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• originating with the mother, of descent through the mother's side of the family

پیشنهاد کاربران

مثلاً یهودیت یک دین Matrilineal هست و از مادر به فرزند به ارث میرسه
مادری ( یعنی از طرف مادر به ارث رسیده )
مادرسالاری - زن سالاری

بپرس