matchstick

/ˈmætʃstɪk//ˈmætʃstɪk/

چوب کبریت، مقوای کبریت

جمله های نمونه

1.
چوب کبریت

2. he lighted a matchstick
او یک کبریت آتش زد.

3. Woolley picked his teeth with a matchstick.
[ترجمه گوگل]وولی دندان هایش را با چوب کبریت چید
[ترجمه ترگمان]Woolley دندان هایش را با چوب کبریتی بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some fellas collect stamps. Others matchstick houses. Andy built a library.
[ترجمه گوگل]بعضی از بچه ها تمبر جمع می کنند دیگران خانه های چوب کبریت اندی یک کتابخانه ساخت
[ترجمه ترگمان]بعضی ها تمبر جمع می کنن بقیه خانه چوب کبریتی درست می کنند اندی \"یه کتابخونه ساخته\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The boy became asand thin as a matchstick after three years of miserable life.
[ترجمه گوگل]پسرک بعد از سه سال زندگی فلاکت بار مثل چوب کبریت لاغر شد
[ترجمه ترگمان]پس از گذشت سه سال زندگی فلاکت بار، پسرک asand شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her hands were matchstick - thin, but her grasp on the shotgun was firm.
[ترجمه گوگل]دستانش چوب کبریت بود - نازک، اما چنگش به تفنگ ساچمه ای محکم بود
[ترجمه ترگمان]دستانش پر از چوب بود اما دستش روی شات گان محکم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A flimflam man, matchstick man, loser. Whatever you want to call it.
[ترجمه گوگل]مرد شعله ور، مرد چوب کبریت، بازنده هر چی میخوای اسمشو بذار
[ترجمه ترگمان]مرد حقه بازی، مرد موشک، بازنده هر چی بخوای بهش زنگ بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A blue - eyed triplefin, small as a matchstick, guards its territory with an aggressive pose.
[ترجمه گوگل]یک تری فلفین چشم آبی، کوچک به اندازه یک چوب کبریت، با حالتی تهاجمی از قلمرو خود محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]یک سگ آبی چشم آبی، کوچک به نام matchstick، با ژست تهاجمی از قلمرو خود محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Use a pointed object such as a broken matchstick.
[ترجمه گوگل]از یک شی نوک تیز مانند چوب کبریت شکسته استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از یک شی نوک دار مانند a شکسته استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The boy became yellow as a guinea and thin as a matchstick after three years of miserable life.
[ترجمه گوگل]پسرک بعد از سه سال زندگی نکبت بار مثل گینه زرد و مثل چوب کبریت لاغر شد
[ترجمه ترگمان]این پسر پس از سه سال زندگی فلاکت بار به زرد بدل شد و لاغر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. More like troubled at mill Salford says there's more to its patron saint than pictures of matchstick men.
[ترجمه گوگل]بیشتر شبیه مشکل کارخانه سالفورد می‌گوید که قدیس حامی آن بیشتر از عکس مردان چوب کبریت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بیشتر شبیه این است که در آسیا بیش از عکس های مرده ای چوب کبریتی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His note consisted of a few words, impersonal, noncommittal, on a tiny scrap of paper written with a burned matchstick.
[ترجمه گوگل]یادداشت او شامل چند کلمه بود، غیرشخصی، غیر متعهد، روی یک تکه کاغذ کوچک که با چوب کبریت سوخته نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]یادداشت او عبارت بود از چند کلمه، شخصی، غیر رسمی، با یک تکه کاغذ کوچک که با یک چوب کبریتی روشن نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There was a hole in the pipe, no bigger than the head of a matchstick.
[ترجمه گوگل]سوراخی در لوله وجود داشت که بزرگتر از سر چوب کبریت نبود
[ترجمه ترگمان]حفره ای در پیپ بود، نه بزرگ تر از کله یک چوب کبریتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The twitch of his tail can a man's leg like a matchstick.
[ترجمه گوگل]تکان دم او می تواند پای یک مرد را مانند چوب کبریت کند
[ترجمه ترگمان]چرخش دنب او می تواند پای یک مرد را مثل چوب کبریتی درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• thin piece of wood or paper used for making matches; anything very slender or fragile
a matchstick is the stick of wood from a match.

پیشنهاد کاربران

بپرس