matchlock

/ˈmæt͡ʃˌlɑːk//ˈmæt͡ʃlɒk/

معنی: تفنگ فتیلهای
معانی دیگر: (سابقا)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an old type of gunlock in which the powder charge was ignited by a slow-burning match.

(2) تعریف: a gun, usu. a musket, equipped with a matchlock.

جمله های نمونه

1. These mercenaries prefer the complexities of the matchlock firing mechanism over the physical conditioning required to make effective archer.
[ترجمه گوگل]این مزدوران پیچیدگی های مکانیزم شلیک قفل کبریت را بر شرایط فیزیکی لازم برای ساخت کماندار موثر ترجیح می دهند
[ترجمه ترگمان]این مزدوران پیچیدگی مکانیسم آتش matchlock را بر روی سیستم فیزیکی مورد نیاز برای ساخت archer موثر ترجیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Flintlock:Ignition system for firearms developed in the early 16th century, it superseded the matchlock and the wheel lock.
[ترجمه گوگل]Flintlock: سیستم احتراق برای سلاح گرم در اوایل قرن 16 توسعه یافت و جایگزین قفل کبریت و چرخ شد
[ترجمه ترگمان]flintlock: سیستم اشتعال برای سلاح های گرم توسعه یافته در اوایل قرن ۱۶، جایگزین قفل چرخ و قفل چرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Flintlock: Ignition system for firearms early 16 th century, It'superseded the matchlock and the wheel lock.
[ترجمه گوگل]Flintlock: سیستم جرقه زنی برای سلاح گرم در اوایل قرن شانزدهم، جایگزین قفل کبریت و چرخ شد
[ترجمه ترگمان]flintlock: سیستم اشتعال برای سلاح های گرم در اوایل قرن ۱۶، It و قفل چرخ را جایگزین ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lighter caliver is therefore a more fitting choice for these men who prefer the complexities of the matchlock firing mechanism over the physical conditioning required to make effective archer.
[ترجمه گوگل]بنابراین، کالیبر سبک‌تر برای این مردان که پیچیدگی‌های مکانیسم شلیک قفل کبریت را بر شرایط فیزیکی لازم برای ساخت کماندار مؤثر ترجیح می‌دهند، انتخاب مناسب‌تری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین The سبک تر یک انتخاب مناسب برای این مردان است که پیچیدگی های مکانیسم آتش matchlock را بر روی شرایط فیزیکی مورد نیاز برای ساخت archer موثر ترجیح می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Twelve men all equipped, having each his rest and his matchlock.
[ترجمه گوگل]دوازده مرد همگی مجهز، هر کدام استراحت و کبریت خود را دارند
[ترجمه ترگمان]دوازده نفر آماده بودند که هر یک از آن ها را با هم تجهیز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While underneath, in a corner, were fowling piece, musket, and matchlock.
[ترجمه گوگل]در حالی که در زیر، در گوشه ای، قطعه مرغداری، مشک و کبریت بود
[ترجمه ترگمان]در آن هنگام، در گوشه ای، در گوشه ای، تفنگ و تفنگ و تفنگ و matchlock دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفنگ فتیله ای (اسم)
firelock, musket, matchlock

انگلیسی به انگلیسی

• gunlock, mechanism which fires ammunition on a handgun or rifle

پیشنهاد کاربران

بپرس