mastication

/ˌmæstɪˈkeɪʃn̩//ˌmæstɪˈkeɪʃn̩/

معنی: جویدن، چاوش
معانی دیگر: جویدن، چاوش

جمله های نمونه

1. Poor digestion can be caused by defective mastication of the food in the mouth.
[ترجمه m] هضم ضعیف میتواند توسط جویدن ناقص غذا در دهان ایجاد شود.
|
[ترجمه گوگل]هضم ضعیف می تواند ناشی از جویدن معیوب غذا در دهان باشد
[ترجمه ترگمان]هضم و گوارش بیچاره به خاطر mastication غذایی که در دهان است به وجود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He would have regarded mastication as a terrible waste of time.
[ترجمه گوگل]او جویدن را اتلاف وقت وحشتناکی می دانست
[ترجمه ترگمان]او mastication را به خاطر اتلاف وقت تلقی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Because mastication can exercise facial muscle, improve facial haemal circulation, enhance the metabolic function of facial cell, make furrow gradually subsidise .
[ترجمه گوگل]از آنجا که جویدن می تواند ماهیچه های صورت را تمرین دهد، گردش خون همال صورت را بهبود بخشد، عملکرد متابولیک سلول های صورت را تقویت کند، شیار را به تدریج یارانه کند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که mastication می تواند ماهیچه های صورت را ورزش کند، گردش خون صورت را بهبود بخشد، عملکرد متابولیک سلول صورت را بهبود بخشد، چین را به آرامی یارانه پرداخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tiger hears knead in mastication, stretch an eye to ask: " What do you eat? "
[ترجمه گوگل]ببر صدای خمیر را در جویدن می شنود، چشمش را دراز می کند تا بپرسد: "چی می خوری؟"
[ترجمه ترگمان]ببر در mastication صدای knead را می شنود، یک چشمش را دراز می کند تا بپرسد: \"چه می خورید؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unilatral mastication is the more common masticatory function disorder in clinic.
[ترجمه گوگل]جویدن یک طرفه شایع ترین اختلال عملکرد جویدن در کلینیک است
[ترجمه ترگمان]Unilatral mastication یک اختلال تابع masticatory در کلینیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This article reviews the recently progress about unilateral mastication and its related respects.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی پیشرفت اخیر در مورد جویدن یک طرفه و موارد مرتبط با آن می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله پیشرفت اخیر در مورد mastication یک جانبه و جنبه های مربوط به آن را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To investigate the effect of unilateral mastication on glenoid fossae by means of animal experiment.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر جویدن یک طرفه بر روی حفره های گلنوئیدی با استفاده از آزمایش حیوانی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر of یک جانبه بر glenoid fossae به وسیله آزمایش حیوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because mastication can exercise facial muscle, improve facial haemal circulation, enhance the metabolic function of facial cell, make piscine end grain gradually subsidise.
[ترجمه گوگل]از آنجا که جویدن می‌تواند ماهیچه‌های صورت را تمرین دهد، گردش خون همال صورت را بهبود بخشد، عملکرد متابولیک سلول‌های صورت را بهبود بخشد، و باعث می‌شود دانه‌های انتهایی ماهیچه به تدریج یارانه بگیرند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که mastication می تواند ماهیچه های صورت را ورزش کند، گردش خون صورت خود را بهبود بخشد، عملکرد متابولیک سلول صورت را افزایش دهد، به این ترتیب به piscine آب پایان دهد و به تدریج یارانه پرداخت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The roles of activated brain regions in mastication still elucidated.
[ترجمه گوگل]نقش مناطق فعال مغز در جویدن هنوز مشخص شده است
[ترجمه ترگمان]نقش های مناطق فعال مغز در mastication هنوز روشن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mastication is one of the most important fundamental oral functions.
[ترجمه گوگل]جویدن یکی از مهمترین عملکردهای اساسی دهان است
[ترجمه ترگمان]mastication یکی از مهم ترین کارکرده ای شفاهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Brain activation was comprehensive during mastication.
[ترجمه گوگل]فعال سازی مغز در طول جویدن جامع بود
[ترجمه ترگمان]فعال سازی مغز در طول mastication جامع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All patients ate normal food, but some reported more thorough mastication and slower swallowing than before.
[ترجمه گوگل]همه بیماران غذای معمولی خوردند، اما برخی از آنها جویدن کامل‌تر و بلع آهسته‌تر از قبل را گزارش کردند
[ترجمه ترگمان]همه بیماران غذای معمولی می خوردند، اما برخی از آن ها more و کندتر از قبل گزارش می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The grinding action of the molars requires coordinated and synchronized contraction of the muscles of mastication.
[ترجمه گوگل]عمل آسیاب کردن مولرها مستلزم انقباض هماهنگ و هماهنگ عضلات جویدن است
[ترجمه ترگمان]عمل آسیاب آسیاب، نیاز به انقباض هماهنگ و هماهنگ ماهیچه های of دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The application of electron spin resonance in the study of polymerization, radiation and photodegradation, stress fracture, modification and mastication of rubber was reviewed with 22 references.
[ترجمه گوگل]کاربرد رزونانس اسپین الکترون در مطالعه پلیمریزاسیون، تابش و تخریب نور، شکست تنش، اصلاح و جویدن لاستیک با 22 مرجع بررسی شد
[ترجمه ترگمان]کاربرد تشدید اسپین الکترون در مطالعه of، تشعشع و photodegradation، شکستگی تنش، اصلاح و mastication لاستیک با ۲۲ مرجع مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جویدن (اسم)
mastication

چاوش (اسم)
mace-bearer, mastication

تخصصی

[علوم دامی] جویدن غذا
[دندانپزشکی] جویدن، مضغ، عمل جویدن مواد غذایی را گویند
[صنایع غذایی] جویدن : خرد کردن غذا در دهان با دندان
[زمین شناسی] جویدن
[نساجی] نرم کردن لاستیک
[پلیمر] خرد کردن، نرمش، برش، شکست مکانیکی زنجیر

انگلیسی به انگلیسی

• chewing, grinding with one's teeth

پیشنهاد کاربران

بپرس