mastic

/ˈmæstɪk//ˈmæstɪk/

معنی: کندر رومی، مصطکی، نوعی بتونه یاچسب
معانی دیگر: مصطکی، کندر رومی، نوعی بتونه یاچسب

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an aromatic gum or resin from the bark of a small evergreen tree of the Mediterranean region, used as an astringent and an ingredient in varnish.
مشابه: pitch

(2) تعریف: the tree that produces such a resin.

(3) تعریف: any of various gummy or pastelike adhesives.
مشابه: pitch

جمله های نمونه

1. Resealing with white mastic in the joint will stop water ingress at this point.
[ترجمه گوگل]درزگیری مجدد با ماستیک سفید در محل، ورود آب را در این نقطه متوقف می کند
[ترجمه ترگمان]resealing با mastic سفید در مفاصل به این نقطه نفوذ آب را متوقف خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The joints, when sealed with an appropriate mastic, are fully watertight, aiding the maintenance of clean conditions.
[ترجمه گوگل]اتصالات، زمانی که با ماستیک مناسب مهر و موم شوند، کاملاً ضد آب هستند و به حفظ شرایط تمیز کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]این اتصالات زمانی که با یک mastic مناسب آب بندی شده اند، به طور کامل ضد آب هستند و به حفظ شرایط تمیز کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mastic asphalt is impervious to water or dampness, vermin-proof, non-toxic and odourless after laying.
[ترجمه گوگل]آسفالت ماستیک در برابر آب یا رطوبت غیر قابل نفوذ، ضد حشرات موذی، غیر سمی و بدون بو است
[ترجمه ترگمان]آسفالت mastic در برابر آب و رطوبت، کرم حشره، ضد سمی و odourless پس از تخم گذاری مقاوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mastic asphalt can be laid over any deck but, in general, a general, a concrete base is preferred.
[ترجمه گوگل]آسفالت ماستیک را می توان روی هر عرشه گذاشت اما به طور کلی، پایه عمومی و بتنی ترجیح داده می شود
[ترجمه ترگمان]آسفالت کردن می تواند روی هر عرشه گذاشته شود اما به طور کلی یک پایه بتن ترجیح داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The joint is made with putty or mastic and a gutter bolt holds the two lengths together.
[ترجمه گوگل]اتصال با بتونه یا ماستیک ساخته می شود و یک پیچ ناودانی این دو طول را در کنار هم نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]مفصل با بتونه یا mastic ساخته می شود و یک bolt فاضلاب دو طول را با هم نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Apply bitumastic paint Use non-setting mastic to make the new joint.
[ترجمه گوگل]استفاده از رنگ قیر برای ایجاد اتصال جدید از ماستیک غیر چسبنده استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]استفاده از رنگ bitumastic برای ایجاد اتصال جدید از mastic non استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But everything on the inner side of the mastic had to be kept dry.
[ترجمه گوگل]اما همه چیز در سمت داخلی ماستیک باید خشک نگه داشته شود
[ترجمه ترگمان]اما همه چیز در قسمت داخلی of باید خشک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Stick with mastic varnish, then seal with layer of lead foil pressed into wet paint and seal again with lead.
[ترجمه گوگل]با لاک ماستیک بچسبانید، سپس با لایه ای از فویل سربی که روی رنگ مرطوب فشرده شده ببندید و دوباره با سرب ببندید
[ترجمه ترگمان]لاک خود را مرتب کنید، سپس با لایه ای از فویل سربی که به رنگ مرطوب چسبیده شده و دوباره با سرب سر و کار دارید، مهر و موم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Are they leaking from the base because the mastic has worn away?
[ترجمه گوگل]آیا به دلیل فرسوده شدن ماستیک از پایه نشت می کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها از این پایگاه نشت کرده اند، چرا که mastic فرسوده شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Turkish like salep as well as mastic, a resin from certain pistachio trees, in their ice cream.
[ترجمه گوگل]ترکی‌ها صلپ را دوست دارند و همچنین ماستیک، رزینی از درختان پسته را در بستنی خود می‌پسندند
[ترجمه ترگمان]ترکی مانند salep و as، یک رزین از درخت های پسته ویژه ای در کرم یخی خود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mastic and cypress essence oil give you a thorough relaxation, and rich bubbles pampers your skin.
[ترجمه گوگل]روغن ماستیک و اسانس سرو به شما آرامش کامل می دهد و حباب های غنی پوست شما را ناز می کند
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون و روغن نارگیل به شما آرامش کامل می دهد و حباب های غنی از پوست شما را مرطوب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mastic coatings are introduced in terms of formulation, properties, influential facts and application.
[ترجمه گوگل]پوشش های ماستیک از نظر فرمولاسیون، خواص، حقایق تاثیرگذار و کاربرد معرفی شده اند
[ترجمه ترگمان]روکش های mastic از لحاظ فرمول بندی، خواص، واقعیات تاثیرگذار و کاربرد معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fireproof Mastic is made of asphalt, high polymer resin, mineral filling, mixderight amount of fireproof agent.
[ترجمه گوگل]ماستیک نسوز از آسفالت، رزین پلیمری بالا، پرکننده معدنی، مقدار کمی از ماده نسوز ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]fireproof mastic از asphalt، رزین پلیمر بلند، پر کننده مواد معدنی و مقدار mixderight عامل ضد آتش تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mastic is a heavy duty, high build coating for protection of steel in corrosive environments.
[ترجمه گوگل]ماستیک یک پوشش سنگین با ساختار بالا برای محافظت از فولاد در محیط های خورنده است
[ترجمه ترگمان]mastic یک وظیفه سنگین است، و پوششی برای حفاظت از فولاد در محیط های خورنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کندر رومی (اسم)
mastic

مصطکی (اسم)
mastic

نوعی بتونه یا چسب (اسم)
mastic

تخصصی

[عمران و معماری] ماستیک - ملات قیری

انگلیسی به انگلیسی

• resin taken from the bark of the mastic tree and used to produce varnish

پیشنهاد کاربران

معنای کندر رو میده که خودش تلخه. و به بعضی جاها توی آدامسا یا سقز ها به کار میره که خب طعم و بوش تنده و من یکی ودور و بریا به جز یک عدد برادر گرامی اصلا باهاش حال نمیکنیم.
وی دارد امید که باشد مفید ( :

بپرس