masterpiece

/ˈmæstərˌpis//ˈmɑːstəpiːs/

معنی: شاهکار، کار استادانه، کار بینظیر
معانی دیگر: کار استاد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a work of art of the highest quality.
مترادف: chef-d'oeuvre, classic, masterwork
مشابه: jewel, nonpareil, prize, treasure

(2) تعریف: a person's finest piece of work, esp. that of an artist or craftsperson.
مترادف: chef-d'oeuvre, magnum opus, pi�ce de r�sistance, tour de force
مشابه: crown, masterstroke, ne plus ultra, summit

جمله های نمونه

1. a masterpiece of culinary art
شاهکار هنر خوراکپزی

2. a masterpiece of engineering
شاهکار مهندسی

3. a masterpiece of theatrical arts
شاهکار هنرهای تئاتری

4. she spent several years in the preparation of this literary masterpiece
چندین سال را صرف تدوین این شاهکار ادبی کرد.

5. The work was acclaimed as a masterpiece.
[ترجمه گوگل]این اثر به عنوان یک شاهکار مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این اثر به عنوان شاهکاری مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His book, I must add, is a masterpiece.
[ترجمه گوگل]باید اضافه کنم که کتاب او یک شاهکار است
[ترجمه ترگمان]باید اضافه کنم که کتاب او یک شاهکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The book was hailed as a masterpiece/as masterly.
[ترجمه گوگل]این کتاب به عنوان یک شاهکار / به عنوان استادانه مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کتاب به عنوان شاهکاری مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The painting is a masterpiece in the truest sense of the word.
[ترجمه A.A] این نقاشی به معنای واقعی کلمه یک شاهکار است
|
[ترجمه گوگل]تابلو به معنای واقعی یک شاهکار است
[ترجمه ترگمان]نقاشی در واقعی ترین مفهوم کلمه شاهکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her press conference was a masterpiece of media manipulation.
[ترجمه گوگل]کنفرانس مطبوعاتی او شاهکار دستکاری رسانه ها بود
[ترجمه ترگمان]کنفرانس مطبوعاتی او شاهکاری از دستکاری رسانه ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The whole thing was a masterpiece of crowd management.
[ترجمه گوگل]کل ماجرا شاهکار مدیریت جمعیت بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز شاهکار مدیریت جمعیت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This book is a real masterpiece.
[ترجمه گوگل]این کتاب یک شاهکار واقعی است
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک شاهکار واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The shark is a masterpiece of evolution.
[ترجمه گوگل]کوسه شاهکار تکامل است
[ترجمه ترگمان]کوسه شاهکار تکامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The film was hailed as a masterpiece in its day.
[ترجمه گوگل]این فیلم در زمان خود به عنوان یک شاهکار مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این فیلم در روز آن به عنوان شاهکاری مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The coach was a masterpiece of Teutonic engineering.
[ترجمه گوگل]مربی شاهکار مهندسی توتونیک بود
[ترجمه ترگمان]این مربی شاهکار مهندسی آلمانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her work is a masterpiece of simplicity.
[ترجمه گوگل]کار او شاهکار سادگی است
[ترجمه ترگمان]کار او شاهکار سادگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاهکار (اسم)
performance, feat, exploit, master stroke, masterwork, masterpiece, stunt

کار استادانه (اسم)
masterpiece

کار بی نظیر (اسم)
masterpiece

انگلیسی به انگلیسی

• highly skilled work; extraordinary work of art; work worthy of a master craftsman; person's best piece of work
a masterpiece is an extremely good painting, novel, film, or other work of art.

پیشنهاد کاربران

بپرس