masterly

/ˈmæstərli//ˈmɑːstəli/

معنی: استادانه، ماهرانه
معانی دیگر: چیره دستانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: masterliness (n.)
• : تعریف: befitting or worthy of a master.
مترادف: authoritative, expert, master, masterful
مشابه: accomplished, adept, adroit, consummate, crackerjack, excellent, pro, skillful, superlative

- This painting shows her masterly use of color.
[ترجمه گوگل] این نقاشی استفاده استادانه او از رنگ را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان] این نقاشی استفاده استادانه او از رنگ را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- His first masterly composition was praised by the critics.
[ترجمه گوگل] اولین ساخته استادانه او مورد تحسین منتقدان قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] نخستین ترکیب استادانه او توسط منتقدان مورد تحسین قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his masterly speech
نطق استادانه ی او

2. his treatment of this subject was very masterly
رسیدگی کردن او به این موضوع بسیار استادانه بود.

3. His concealment of his true motives was masterly.
[ترجمه گوگل]کتمان انگیزه های واقعی او استادانه بود
[ترجمه ترگمان]پنهان کردن انگیزه های واقعی او استادانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The book was hailed as a masterpiece/as masterly.
[ترجمه گوگل]این کتاب به عنوان یک شاهکار / به عنوان استادانه مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کتاب به عنوان شاهکاری مورد ستایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She gave a masterly performance as Kate in 'The Taming of the Shrew'.
[ترجمه گوگل]او در نقش کیت در فیلم The Taming of the Shrew بازی استادانه ای ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]او با مهارت و استادی در نقش کیت در The بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Malcolm Hebden gives a masterly performance.
[ترجمه گوگل]مالکوم هبدن اجرای استادانه ای ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]Malcolm Hebden عملکرد استادانه ای به شما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He handled the subject in a masterly way.
[ترجمه گوگل]او موضوع را استادانه مدیریت کرد
[ترجمه ترگمان]با استادی این موضوع را حل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The artist's use of contrast is masterly.
[ترجمه گوگل]استفاده هنرمند از کنتراست استادانه است
[ترجمه ترگمان]استفاده هنرمند از کنتراست استادانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These masterly cantatas date from different periods in Bach's life.
[ترجمه گوگل]این کانتات های استادانه مربوط به دوره های مختلف زندگی باخ است
[ترجمه ترگمان]این cantatas استادانه از دوره های مختلف زندگی باخ استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once again Gwyne Howell was masterly in the title role.
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر گوین هاول در نقش اصلی نقش آفرینی کرد
[ترجمه ترگمان]Howell بار دیگر در نقش خود استادی یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Schumann Fantasia in C is a masterly work written in homage to Beethoven.
[ترجمه گوگل]فانتزی شومان در سی اثری استادانه است که در ادای احترام به بتهوون نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]شومان در سی کار استادانه ای است که برای ادای احترام به بتهوون نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It will take a masterly spin doctor to conjure upbeat images from a bleak Kansas youth.
[ترجمه گوگل]برای تداعی کردن تصاویر شادی آور از یک جوان غمگین کانزاس، به یک پزشک متخصص نیاز است
[ترجمه ترگمان]این تیم، یک متخصص spin برای ادای تصاویر خوش بینانه از یک جوان افسرده در کانزاس به دست خواهد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He handled the many questions in masterly fashion, particularly the probing questions from Cocello.
[ترجمه گوگل]او بسیاری از سؤالات را به شیوه ای استادانه حل کرد، به ویژه سؤالات کاوشگر کوچلو
[ترجمه ترگمان]او با استادی فراوان، به خصوص سوالات probing از Cocello، به سوالات بسیاری پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. McGinniss writes in a masterly fashion.
[ترجمه گوگل]مک گینیس به شیوه ای استادانه می نویسد
[ترجمه ترگمان]McGinniss استادانه ای می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استادانه (قید)
masterly

ماهرانه (قید)
workmanly, artfully, subtly, skilfully, masterly, dexterously

انگلیسی به انگلیسی

• skilled, adept; worthy of a master (about abilities or achievements)
in an artful and expert manner, skillfully
a masterly action is very skilful.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : master
✅️ اسم ( noun ) : master / mastery
✅️ صفت ( adjective ) : master / masterful / masterly
✅️ قید ( adverb ) : masterfully

بپرس