mastering

جمله های نمونه

1. His son was obsessive about music, mastering classical, folk and rock modes with alarming rapidity.
[ترجمه گوگل]پسرش در مورد موسیقی وسواس داشت و با سرعتی نگران کننده به حالت های کلاسیک، فولک و راک تسلط داشت
[ترجمه ترگمان]پسرش وسواسی درباره موسیقی، تسلط بر موسیقی کلاسیک، فولکلور و شیوه های راک با سرعت هشدار دهنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thus, Joe can increase his base pay by mastering more skill levels.
[ترجمه ساناز حسن قاسمی] با این حال، جو می تواند با افزایش مهارت خود حقوق پایه اش را افزایش دهد
|
[ترجمه گوگل]بنابراین، جو می تواند با تسلط بر سطوح مهارت بیشتر، دستمزد پایه خود را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، جو می تواند حقوق پایه خود را با کسب مهارت بیشتر افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In mastering word meanings, children must learn the conventional meanings they carry within the speech community.
[ترجمه گوگل]در تسلط بر معانی کلمات، کودکان باید معانی متعارفی را که در جامعه گفتاری دارند بیاموزند
[ترجمه ترگمان]در یادگیری معانی کلمه، کودکان باید معانی متعارف را که در جامعه زبانی انجام می دهند، بیاموزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mastering Macintosh would be as simple as dropping a couple of pieces of whole wheat into the Sunbeam.
[ترجمه گوگل]تسلط بر مکینتاش به سادگی انداختن چند تکه گندم کامل در پرتو خورشید است
[ترجمه ترگمان]تسلط (مکینتاش)به سادگی انداختن چند تکه از کل گندم به داخل Sunbeam ساده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In addition, the film quality in Mastering the Mountain is poor in parts with indistinct contrasts.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، کیفیت فیلم در Mastering the Mountain در بخش هایی با تضادهای نامشخص ضعیف است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، کیفیت فیلم در تسلط بر کوهستان در بخش هایی با کنتراست نامشخص ضعیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Five mornings a week she worked on campus, mastering the intricacies of various software programs.
[ترجمه گوگل]پنج صبح در هفته او در محوطه دانشگاه کار می کرد و بر پیچیدگی های برنامه های مختلف نرم افزار مسلط بود
[ترجمه ترگمان]پنج روز در هفته او در محوطه دانشگاه کار می کرد و پیچیدگی های برنامه های مختلف نرم افزاری را بررسی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Subsequent chapters are devoted to mastering various techniques and manoeuvres.
[ترجمه گوگل]فصل های بعدی به تسلط بر تکنیک ها و مانورهای مختلف اختصاص دارد
[ترجمه ترگمان]فصل های بعدی صرف یادگیری فنون مختلف و اجرای مانورهای مختلف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They're just mastering the basic skills of walking and talking, which open up a whole new world for them.
[ترجمه گوگل]آنها فقط بر مهارت های اولیه راه رفتن و صحبت کردن مسلط هستند که دنیای جدیدی را برای آنها باز می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط مهارت های اولیه راه رفتن و صحبت کردن را یاد گرفته اند که دنیای جدیدی را برای آن ها باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We learned law by mastering a framework for further understanding of the legal process.
[ترجمه گوگل]ما حقوق را با تسلط بر چارچوبی برای درک بیشتر روند قانونی آموختیم
[ترجمه ترگمان]ما با تسلط بر چارچوب درک بیشتر از روند قانونی، قانون را یاد گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. According to the cognitive learning theory, mastering knowledge results from the interaction between outside stimulus and the inner world of a cognitive perceiver.
[ترجمه گوگل]طبق نظریه یادگیری شناختی، تسلط بر دانش از تعامل بین محرک بیرونی و دنیای درونی یک ادراک کننده شناختی حاصل می شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به نظریه یادگیری شناختی، یادگیری دانش از تعامل بین محرک بیرونی و دنیای درونی یک ادراک کننده شناختی ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Adjusting the experiment instrument needs mastering the key procedure, thereby the experiment phenomena can be got; here the most important adjustment is the F-P etalon 's.
[ترجمه گوگل]تنظیم ابزار آزمایش نیاز به تسلط بر رویه کلیدی دارد، در نتیجه می توان پدیده های آزمایش را بدست آورد در اینجا مهمترین تنظیم F-P etalon است
[ترجمه ترگمان]تنظیم ابزار آزمایش نیاز به یادگیری در روش کلیدی دارد، در نتیجه پدیده آزمایش را می توان بدست آورد؛ در اینجا مهم ترین تنظیمات (F - P etalon)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As long as mastering correct maintenance and trouble shooting methods, good performance of hydrometric tour gauging vehicle can be fully exerted, and its application value also can be fully embodied.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که بر روش های تعمیر و نگهداری صحیح و عیب یابی تسلط داشته باشید، عملکرد خوب وسیله نقلیه سنجش تور هیدرومتری می تواند به طور کامل اعمال شود و ارزش کاربردی آن نیز می تواند به طور کامل تجسم یابد
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که یاد گرفتن تعمیر و نگهداری صحیح و روش های عکاسی از دردسر درست باشد، عملکرد خوب وسیله نقلیه اندازه گیری hydrometric می تواند به طور کامل اعمال شود، و همچنین ارزش کاربردی آن نیز می تواند به طور کامل تجسم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Only by understanding and mastering the skill of attack correctly, can we sing Bel Canto beautifully.
[ترجمه گوگل]تنها با درک درست و تسلط بر مهارت حمله می توانیم بل کانتو را به زیبایی بخوانیم
[ترجمه ترگمان]ما فقط با درک و تسلط بر مهارت حمله به درستی می توانیم \"بل Canto\" را به زیبایی بخوانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For the first half of the year the managers were, in fact, intent on mastering their new roles.
[ترجمه گوگل]در نیمه اول سال، مدیران در واقع به دنبال تسلط بر نقش های جدید خود بودند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت در نیمه اول سال، مدیران در حقیقت قصد داشتند بر نقش های جدید خود تسلط یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• becoming an expert in using something; having proficiency or mastery of; act of making a master recording from which all copies are made, process in which recorded material is taken from a "master tape" and made ready for duplication in the format of a final product to be released to the media

پیشنهاد کاربران

تسلط، چیرگی، خبرگی،
خبرگی
تقویت
بهبود
ارتقا
ماهر شدن ، خوب یادگرفتن ، استاد شدن ، تسلط یافتن بر، رام کردن
آگاهی، چیرگی
تسلط، تبحر [یافتن]
تسلط یافتن

بپرس