massiveness


معنی: ستبری
معانی دیگر: بزرگی، کلانی، گندگی، جسامت، سنگینی، توپری

جمله های نمونه

1. It is characterised by self-consciousness, persistence and massiveness, and has the functions of instruction, guidance, regulation and radiation .
[ترجمه گوگل]با خودآگاهی، پشتکار و انبوه مشخص می شود و دارای عملکردهای آموزش، راهنمایی، تنظیم و تشعشع است
[ترجمه ترگمان]آن با خودآگاهی، پایداری و massiveness مشخص می شود و وظایف آموزش، راهنمایی، تنظیم و تشعشع را در اختیار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Third World is important because of the massiveness of its poverty.
[ترجمه گوگل]جهان سوم به دلیل انبوه فقر آن مهم است
[ترجمه ترگمان]جهان سوم به دلیل فقر ناشی از فقر آن مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He said that his early pursuit was massiveness, similar with most of the artists in the North. Maybe it has something to do with the majestic Northern mountains.
[ترجمه گوگل]او گفت که پیگیری اولیه او انبوه بود، مشابه بیشتر هنرمندان شمال شاید ربطی به کوه های باشکوه شمالی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]او گفت که پی گیری اولیه او massiveness بود، مشابه بسیاری از هنرمندان شمال شاید این کار ربطی به کوه های شمالی باشکوه داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is because of its massiveness in size and the numerous unsuccessful attempts made on it by various expeditions including many American expeditions who have made quite a few unsuccessful attempts.
[ترجمه گوگل]این به دلیل حجم عظیم آن و تلاش‌های ناموفق متعددی است که توسط اکسپدیشن‌های مختلف از جمله بسیاری از اکسپدیشن‌های آمریکایی که تلاش‌های ناموفق زیادی برای آن انجام داده‌اند
[ترجمه ترگمان]این به خاطر massiveness در اندازه و تلاش های ناموفق متعدد انجام شده توسط سفره ای مختلف شامل بسیاری از سفره ای دریایی آمریکا است که تلاش های ناموفق خود را انجام داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The characteristics of social clash are massiveness, complexity, and continuity.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های برخورد اجتماعی انبوه، پیچیدگی و تداوم است
[ترجمه ترگمان]ویژگی های برخورد اجتماعی massiveness، پیچیدگی و تداوم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The difficulty with movies, however, is that their very massiveness and complexity work against their having such an auteur.
[ترجمه گوگل]با این حال، مشکل فیلم‌ها این است که حجم و پیچیدگی بسیار زیاد آن‌ها در برابر داشتن چنین نویسنده‌ای کار می‌کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، دشواری در فیلم ها این است که پیچیدگی و پیچیدگی آن ها در برابر داشتن چنین an کار دشواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. At present, massive contradiction in China is characterized by interests and massiveness. The main aspect of contradiction is management.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، تضاد گسترده در چین با منافع و انبوه مشخص می شود جنبه اصلی تضاد مدیریت است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، تناقضات گسترده در چین با علایق و massiveness مشخص می شود جنبه اصلی تناقض، مدیریت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His profound thinking and broad scope of spiritual conception contribute to the historic massiveness and epic-like extensiveness in his music.
[ترجمه گوگل]تفکر عمیق او و دامنه وسیع درک معنوی او به انبوه تاریخی و گستردگی حماسی مانند موسیقی او کمک می کند
[ترجمه ترگمان]تفکر ژرف و دامنه وسیعی از مفهوم معنوی به the تاریخی و حماسی - در موسیقی او کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Overwhelming. A rare level of greatness for wines that knock your socks off with their massiveness or make your hair stand on end with their elegance.
[ترجمه گوگل]خردکننده سطح نادری از عظمت برای شراب هایی که با حجیم بودن جوراب های شما را از بین می برند یا با ظرافت خود موهای شما را سیخ می کنند
[ترجمه ترگمان]فشار زیاد یک سطح استثنایی از greatness برای انواع شراب که socks را با massiveness کنار می زنند و یا باعث می شوند موی شما با ظرافت و ظرافت آن ها سیخ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستبری (اسم)
density, bigness, sturdiness, massiveness, stoutness, thickness

انگلیسی به انگلیسی

• heaviness, solidness

پیشنهاد کاربران

بپرس