massif

/mæˈsiːf//mæˈsiːf/

معنی: مانع، سد، توده سنگ
معانی دیگر: (زمین شناسی)، (توده ی سنگی سلسله جبال که تیغه ی کوه ها و قله ها روی آن قرار دارند) کوه تنه، گران کوه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large mountain mass, often broken up into separate peaks and usu. forming an independent section of a mountain range.

- Two climbers made it to the top of the second highest peak of the massif.
[ترجمه گوگل] دو کوهنورد خود را به بالای دومین قله بلند توده رساندند
[ترجمه ترگمان] دو کوهنورد آن را به قله دومین قله مرتفع توده رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a large mass of the earth's crust, isolated by boundary faults, that has shifted as a unit.

جمله های نمونه

1. The valley from the hill to the massif was all flat plains covered with elephant grass.
[ترجمه گوگل]دره از تپه تا توده همگی دشت های همواری بود که پوشیده از علف فیل بود
[ترجمه ترگمان]دره از تپه به the دشت های مسطح بود که پوشیده از علف های فیل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Ahaggar massif was apparently one of the chief watersheds, for enormous wadis radiate from it in all directions.
[ترجمه گوگل]توده آهاگار ظاهراً یکی از حوضه های آبخیز اصلی بود، زیرا وادی های عظیمی از آن در همه جهات تابش می کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که massif Ahaggar یکی از بزرگ ترین watersheds است، زیرا wadis عظیمی از آن ساطع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At Mount Olympus, the highest point of the massif, mantle rock is visible.
[ترجمه گوگل]در کوه المپ، بالاترین نقطه توده، سنگ گوشته قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]در کوه اورست، بالاترین نقطه توده توده، صخره پوشش دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The boundaries of this massif are major dislocations.
[ترجمه گوگل]مرزهای این توده نابجایی های عمده است
[ترجمه ترگمان]مرزه ای این توده، نابجایی بزرگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The northern border of North China massif is an important sector of goldfields in China.
[ترجمه گوگل]مرز شمالی توده چین شمالی بخش مهمی از میادین طلا در چین است
[ترجمه ترگمان]مرز شمالی رشته کوه شمال چین بخش مهمی از goldfields در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Zhuguang Massif is an area with concentration occurrence of granite - type uranium deposits in China.
[ترجمه گوگل]توده ژوگوانگ منطقه ای است با تجمع ذخایر اورانیوم گرانیتی در چین
[ترجمه ترگمان]Zhuguang massif یک منطقه با رخداد تراکم ذخایر اورانیوم نوع گرانیت در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sunset upon a sea of cloud in the Massif Du Vercors, France.
[ترجمه گوگل]غروب خورشید بر روی دریایی از ابر در Massif Du Vercors، فرانسه
[ترجمه ترگمان]غروب آفتاب بر روی دریایی از ابر در massif دو Vercors، یعنی فرانسه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The tectonic trends in the granulito massif are arcuate.
[ترجمه گوگل]روندهای تکتونیکی در توده گرانولیتو کمانی است
[ترجمه ترگمان]گرایش های تکتونیکی در توده granulito arcuate هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Bed G bauxite of Shanxi massif, a paleoresiduum bauxite underlying Bangou Formation of Upper Carboniferous, occurs on the fossil erosion surface of Middle Ordovician of Upper Cambrian.
[ترجمه گوگل]بوکسیت بستر G از توده شانشی، یک بوکسیت پالئورسیدوم زیربنایی تشکیل Bangou از کربونیفر فوقانی، در سطح فرسایش فسیلی اردویسین میانی کامبرین بالایی رخ می‌دهد
[ترجمه ترگمان]بوکسیت در بس تر بوکسیت (Shanxi)، یک paleoresiduum paleoresiduum زیربنایی مانع از تشکیل Bangou علیا، بر روی سطح فرسایش ناشی از سوخت های فسیلی خاور میانه علیا رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A super unique of rock formations called Massif De La Chartreuse at the eastern mountain of France. Rock formations look like a big wave or tsunami.
[ترجمه گوگل]صخره ای فوق العاده منحصر به فرد به نام Massif De La Chartreuse در کوه شرقی فرانسه صخره ها شبیه یک موج بزرگ یا سونامی هستند
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه فوق العاده از اشکال صخره ای به نام massif د ویت در کوه های شرقی فرانسه ساختارهای صخره ای شبیه موج یا سونامی بزرگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Imprisoned lake, under Canada rainstorm, mountain massif landslide mud - rock flow.
[ترجمه گوگل]دریاچه محبوس، زیر طوفان باران کانادا، گل لغزش توده کوه - جریان سنگ
[ترجمه ترگمان]این دریاچه که در زیر باران و باران و باران و باران در کانادا قرار دارد، جریان گل و لای صخره ای کوه را مسدود کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We flew alone in the valley between Pleime and the massif, moving small patrols to new locations.
[ترجمه گوگل]ما به تنهایی در دره بین Pleime و توده پرواز کردیم و گشت های کوچک را به مکان های جدید منتقل کردیم
[ترجمه ترگمان]ما به تنهایی در دره بین Pleime و کوه به تنهایی پرواز کردیم و گشتی های کوچکی به سمت مکان های جدید حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lafaille's climbs give vivid illustration that adventure can still be found, even in the world's most crowded massif.
[ترجمه گوگل]صعودهای لافائل گویای روشنی است که هنوز هم می توان ماجراجویی را پیدا کرد، حتی در شلوغ ترین توده جهان
[ترجمه ترگمان]صعود Lafaille تصویر زنده ای از آن نشان می دهد که ممکن است ماجراجویی هنوز پیدا شود، حتی در the توده مردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Looking across to the open plateau of the Cairngorm massif.
[ترجمه گوگل]نگاهی به فلات باز توده کایرنگورم
[ترجمه ترگمان]به سوی دشت باز توده Cairngorm نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Work would include doubling the existing tunnel under the pine massif.
[ترجمه گوگل]کار شامل دو برابر کردن تونل موجود در زیر توده کاج است
[ترجمه ترگمان]کار شامل دو برابر شدن تونل موجود در زیر توده کاج خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مانع (اسم)
stay, bar, hitch, let, shackle, fetter, dyke, dike, balk, hindrance, obstacle, barrier, impediment, hurdle, embargo, barricade, bamboo curtain, hedge, handicap, curtain, blockage, setback, drawback, snag, massif, crimp, lock, encumbrance, hindering, holdback, stumbling block

سد (اسم)
dyke, dike, dam, block, obstacle, barrier, wall, sluice, rampart, massif, stank, stoppage

توده سنگ (اسم)
cairn, massif

انگلیسی به انگلیسی

• group of mountains (french)
a massif is a group of mountains that form part of a mountain range.

پیشنهاد کاربران

massif
واژه ای ایرانی - اوروپایی وَ هَمریشه با :
مَهیب
mass = مَه = بُزُرگ ، کَلان ، اَزیم ( عَظیم )
if - = - ایب = پَسوَندِ نامساز
رشته کوه، سلسله جبال

بپرس