masseur

/mæˈsɜːrr//mæˈsɜː/

معنی: ماساژ دهنده، مشت ومال دهنده
معانی دیگر: مالش گر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a man who provides massages professionally.

جمله های نمونه

1. Any experienced masseur can tell how often, as they release muscle tension, tears are shed.
[ترجمه گوگل]هر ماساژور باتجربه ای می تواند بگوید که هر چند وقت یکبار با کاهش تنش عضلانی اشک ریخته می شود
[ترجمه ترگمان]هر فرد با تجربه می تواند بگوید که اغلب، هنگامی که تنش ماهیچه را آزاد می کنند، اشک می ریزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No, but what about that wild masseur in the Doritos commercial?
[ترجمه گوگل]نه، اما آن ماساژور وحشی در تبلیغات دوریتوس چطور؟
[ترجمه ترگمان]نه، اما اون ماساژور وحشی تو the چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The crash which left Konstantinov and team masseur Sergei Mnatsakanov in comas for several weeks.
[ترجمه گوگل]تصادفی که کنستانتینوف و ماساژور تیم سرگئی مناتساکانوف را برای چند هفته در کما گذاشت
[ترجمه ترگمان]این سقوط که Konstantinov و تیم masseur سرگئی Mnatsakanov را به مدت چند هفته در comas ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The masseur kneaded my back.
[ترجمه گوگل]ماساژور پشتم را خمیر کرد
[ترجمه ترگمان]ماساژ دهنده دوباره پشتم رو ماساژ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I don't know. Are you a masseur?
[ترجمه گوگل]من نمی دانم آیا شما ماساژور هستید؟
[ترجمه ترگمان]- نمی دونم تو یه ماساژ دهنده ای؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Masseur: Sorry, madam. I thought you said you had itchy feet.
[ترجمه گوگل]ماساژور: ببخشید خانم فکر کردم گفتی پاهایت خارش دارد
[ترجمه ترگمان] ببخشید، خانم فکر کردم گفتی که پای خارش داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The masseur is talking about some basic knowledge of sole massage to the guest.
[ترجمه گوگل]ماساژور در مورد برخی از دانش اولیه ماساژ کف پا به مهمان صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]The در مورد برخی از دانش اولیه تنها ماساژ به مهمان صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A: Would you mind my recommending masseur for you?
[ترجمه گوگل]پاسخ: آیا دوست دارید ماساژور را به شما توصیه کنم؟
[ترجمه ترگمان]میشه یه ماساژ دهنده بهت بدم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do you have a masseur here?
[ترجمه گوگل]اینجا ماساژور داری؟
[ترجمه ترگمان]تو یه ماساژ دهنده اینجا داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One finger tip vibrating masseur and one low-frequency current treating circuit to act on the insomnia acupoints and finger tip may be increased to raise the hypnogenesis effect.
[ترجمه گوگل]یک ماساژور ارتعاشی نوک انگشت و یک مدار درمان جریان فرکانس پایین برای تأثیر بر روی نقاط بی‌خوابی و نوک انگشت ممکن است برای افزایش اثر هیپنوزایی افزایش یابد
[ترجمه ترگمان]یک نوک انگشت در حال ارتعاش سنج و یک مدار با فرکانس پایین برای عمل روی نقاط طب سوزنی و نوک انگشت، ممکن است برای بالا بردن اثر hypnogenesis افزایش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In addition, we also hired a trained health professional masseur, to provide you with a variety of professional massage and reflexology health.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ما همچنین یک ماساژور حرفه ای بهداشتی آموزش دیده را استخدام کردیم تا انواع ماساژ حرفه ای و رفلکسولوژی سلامت را به شما ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ما همچنین یک متخصص بهداشت حرفه ای آموزش دیده را استخدام کردیم تا با ماساژ حرفه ای و سلامت reflexology به شما کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A Mainland visitor was sent to jail for using a forged identity card to secure a job as a foot masseur and breach of condition of stay.
[ترجمه گوگل]یک بازدیدکننده از سرزمین اصلی به دلیل استفاده از کارت شناسایی جعلی برای کسب شغل به عنوان ماساژور پا و زیر پا گذاشتن شرایط اقامت به زندان فرستاده شد
[ترجمه ترگمان]یکی از بازدیدکنندگان سرزمین اصلی به خاطر استفاده از کارت شناسایی جعلی به زندان فرستاده شد تا شغلی را به عنوان یک پای پیاده و قانون شکنی کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There, the one on the right is my handsome masseur! Silas Michael.
[ترجمه گوگل]اون سمت راست ماساژور خوشگل منه! سیلاس مایکل
[ترجمه ترگمان]این یکی سمت راست ماساژ دهنده منه \"سایلاس مایکل\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Jamie: I think I'll try to find a blind masseur.
[ترجمه گوگل]جیمی: فکر می کنم سعی می کنم یک ماساژور نابینا پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]فکر کنم سعی کنم یه ماساژ دهنده کور پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماساژ دهنده (اسم)
massagist, masseur

مشت ومال دهنده (اسم)
massagist, masseur

انگلیسی به انگلیسی

• professional massager
a masseur is a person whose job is to give people massages.

پیشنهاد کاربران

ماساژور
مُ سُُر
m�ˈsɜː ( r ) ; Am: / - ˈsʊər
ماساژور مرد

بپرس