mass hysteria

جمله های نمونه

1. There was mass hysteria when the band came on stage.
[ترجمه گوگل]هنگامی که گروه روی صحنه آمد، هیستری دسته جمعی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]وقتی که گروه روی صحنه ظاهر شد، یک حالت عصبی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've never before or since seen instant mass hysteria to match it.
[ترجمه گوگل]من هرگز پیش از آن یا از آن زمان هیستری جمعی فوری ندیده ام که با آن مطابقت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]من تا به حال ندیده بودم یا از آن زمان که یک حالت عصبی برای مقابله با آن را در نظر گرفته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now they've started to appear over here. Mass hysteria?
[ترجمه گوگل]اکنون آنها شروع به ظاهر شدن در اینجا کرده اند هیستری دسته جمعی؟
[ترجمه ترگمان]حالا شروع به آمدن به اینجا کرده اند جنون عشای ربانی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All the lights went off, and mass hysteria broke out.
[ترجمه گوگل]همه چراغ ها خاموش شدند و هیستری دسته جمعی در گرفت
[ترجمه ترگمان]همه چراغ ها خاموش شدند و در حال هذیان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dogs and cats living together! Mass hysteria!
[ترجمه گوگل]سگ و گربه با هم زندگی می کنند! هیستری دسته جمعی!
[ترجمه ترگمان]سگ ها و گربه ها با هم زندگی می کنند! ! جنون مراسم عشا ربانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Several were hurt in the panic. "It was mass hysteria," said Rev John Borders.
[ترجمه گوگل]چند نفر در وحشت زخمی شدند کشیش جان بوردرز گفت: «این یک هیستری دسته جمعی بود
[ترجمه ترگمان]چند نفر در این وحشت زخمی شدند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Spikes of Force Index identify zones of mass hysteria, where trends become exhausted.
[ترجمه گوگل]Spikes of Force Index مناطقی از هیستری جمعی را مشخص می کند، جایی که روندها خسته می شوند
[ترجمه ترگمان]استفاده از شاخص زور، مناطقی از هیستری گسترده را شناسایی می کند که در آن گرایش ها خسته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. News of the victory produced mass hysteria.
[ترجمه گوگل]خبر پیروزی باعث ایجاد هیستری دسته جمعی شد
[ترجمه ترگمان]اخبار پیروزی هیجانی عمومی را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It's hard to control fear when a mass hysteria strikes.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک هیستری دسته جمعی رخ می دهد، کنترل ترس دشوار است
[ترجمه ترگمان]کنترل ترس در زمانی که یک حمله عصبی جمعی رخ می دهد سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Since the General's death, the population has been gripped by mass hysteria .
[ترجمه گوگل]از زمان مرگ ژنرال، جمعیت درگیر هیستری دسته جمعی بوده است
[ترجمه ترگمان]از زمان مرگ ژنرال، جمعیت دچار هیستری جمعی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Was this all just a matter of runaway credulity, mass hysteria, or overwrought salesmanship?
[ترجمه گوگل]آیا همه اینها فقط ناشی از زودباوری فراری، هیستری جمعی یا فروشندگی بیش از حد بود؟
[ترجمه ترگمان]آیا همه این ها فقط یک جور ساده لوحی و جنون و هذیان، یا یک روش پر کار بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All they had in common was their sense of urgency: the mass hysteria that characterizes the week before Christmas.
[ترجمه گوگل]تنها وجه مشترک آنها احساس فوریت آنها بود: هیستری دسته جمعی که مشخصه هفته قبل از کریسمس است
[ترجمه ترگمان]تمام چیزی که مشترک بودند حس فوریت آن ها بود: هیجانی که یک هفته پیش از کریسمس را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Total confusion reigns supreme, and an atmosphere close to mass hysteria ensues.
[ترجمه گوگل]سردرگمی کامل حاکم است و فضایی نزدیک به هیستری توده ای ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]هرج و مرج کامل حکمفرما است و جو نزدیک به تشنج توده ای در پی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But the news of serial killings last year led to near mass hysteria.
[ترجمه گوگل]اما خبر قتل‌های زنجیره‌ای در سال گذشته منجر به هیستری گسترده‌ای شد
[ترجمه ترگمان]اما اخبار مربوط به قتل های زنجیره ای در سال گذشته منجر به هیستری جمعی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• collective hysteria, uncontrollable outburst of emotion exhibited by a mass of people, exaggerated emotional response affecting a group of persons

پیشنهاد کاربران

برانگیختگی همگانی
برانگیختگی جمعی
هیستری جمعی
هیستری یا برانگیختگی یعنی احساس یا هیجان اغراق آمیز و غیر قابل کنترل
هیستری جمعی به شرایطی گفته می شود که تعداد زیادی از مردم، در یک مکان مشخص، به واسطه اتفاقی، کنترل خود را بر احساساتشان از دست می دهند. کنسرت های موسیقی، مراسم مذهبی و کمپین های سیاسی نمونه هایی از این دست هستند. در این شرایط معمولا نخستین کسی که این علایم را از خود نشان می دهد، الگویی می شود و دیگر افراد حاضر در جمع رفتار او را تقلید می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

در جامعه شناسی و روان شناسی، هیستری جمعی یا برانگیختگی همگانی پدیده ای است که طی آن در اثر شایعات یا ترس، توهم های تهدید مشترکی، چه واقعی و چه خیالی، میان گروهی از جامعه سرایت پیدا می کند.
اتفاقاتی از قبیل زلزله، جنگ، حمله حیوانات وحشی، سیل و. . . منجر به این حالت میشن:
مثلا در تیراندازی اخیر جمعه سیاه در کارولینای شمالی، آمریکا که در یک پاساژ اتفاق افتاد تو خبرگذاری های اونا اومده مردم از ترس دچار برانگیختگی جمعی شدن و برای پیدا کردن پناه یا به داخل مغازه ها هجوم میبردن یا به بیرون فرار میکردن

منابع• https://www.google.com/amp/s/nypost.com/2021/11/26/black-friday-shooting-injures-3-at-north-carolina-mall/amp/• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/هیستری_جمعی• https://baztab.ir/هیستری-چیست-و-چگونه-زندگی-فرد-را-تحت-تاث/
هیستری جمعی
A type of nervous attacks

بپرس