masala

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
ادویه ی ترکیبی / چاشنی هندی / مخلوط تند
در زبان محاوره ای:
ماسالا، ادویه ی هندی، مخلوط تند، چاشنی پرهیجان، ترکیب شلوغ
________________________________________
🔸 تعریف ها:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ** ( آشپزی – سنتی ) :**
ترکیبی از ادویه های مختلف مثل فلفل، زنجبیل، دارچین، میخک، زیره، زردچوبه، و هل که در غذاهای هندی، پاکستانی، و جنوب آسیایی استفاده می شود
مثال: *Add some masala to the curry for extra flavor. *
یه کم ماسالا به کاری اضافه کن تا خوش طعم تر بشه.
2. ** ( فرهنگی – استعاری ) :**
در زبان عامیانه ی هندی و رسانه ای، �masala� به ترکیب پرهیجان، رنگارنگ، و گاهی اغراق آمیز از عناصر مختلف گفته می شود—مثلاً در فیلم ها، داستان ها، یا اخبار
مثال: *It’s a typical Bollywood masala movie—action, romance, comedy, all in one. *
یه فیلم ماسالای بالیوودی کلاسیکه—اکشن، عاشقانه، کمدی، همه با هم.
3. ** ( رسانه ای – انتقادی ) :**
در نقد فرهنگی، �masala� ممکنه به محتوای سطحی، شلوغ، یا بیش ازحد تجاری اشاره کنه که برای جذب مخاطب طراحی شده
مثال: *The show is full of masala but lacks depth. *
برنامه پر از ماسالاست ولی عمق نداره.
4. ** ( نماد استعاری – ترکیب پرتنش ) :**
در کاربرد استعاری، �masala� می تونه نماد ترکیب پرتنش، پرانرژی، یا حتی آشفته از عناصر مختلف باشه—مثلاً در گفت وگو، سیاست، یا سبک زندگی
مثال: *Her life is a masala of drama, ambition, and chaos. *
زندگیش یه ماسالاست از درام، جاه طلبی، و آشوب.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
spice mix – curry blend – Bollywood - style – sensational – colorful mashup

ماسالا
یک کلمه هندی است که در آشپزی بین المللی استفاده می شود. Masala به معنای �مخلوط ادویه� است. "Chicken tikka masala" نام یک غذای کامل است که با مرغ و یک سس خامه ای و ادویه ای تهیه می شود.
( واژه ی هندی از ریشه ی مصالح در عربی و فارسی و اردو ) ادویه جات، مخلفات