• : تعریف: a person who enforces very strict discipline, esp. in the military.
- Our sergeant had been a martinet, and though we hated him at times, he taught us how to stay as safe as possible.
[ترجمه گوگل] گروهبان ما یک مارتینت بود، و اگرچه گاهی از او متنفر بودیم، او به ما یاد داد که چگونه تا حد امکان در امان بمانیم [ترجمه ترگمان] گروهبان ما خیلی خشک و خشک بود، و هر چند گاهی از او متنفر بودیم، به ما یاد داد که چطور تا آنجا که ممکن است در امان باشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. They discover that the new teacher is a martinet.
[ترجمه مرتضی] آنها متوجه میشوند که معلم جدید بسیار خشک و منضبط ( مقرراتی ) است.
|
[ترجمه گوگل]آنها متوجه می شوند که معلم جدید یک مارتینت است [ترجمه ترگمان]آن ها کشف می کنند که معلم جدید a است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The woman in charge was a martinet who treated us like children.
[ترجمه مرتضی] خانمی که مسئول بود بقدری مقرراتی و خشک بود که مثل بچه ها با ما رفتار میکرد.
|
[ترجمه گوگل]خانم مسئول یک مارتینتی بود که با ما مثل بچه ها رفتار می کرد [ترجمه ترگمان]زنی که مسئول بود a بود که با ما مثل بچه ها رفتار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Lady Hoby was also a martinet and believed that learning could only be achieved through hard work and discipline.
[ترجمه گوگل]لیدی هابی نیز یک مارتینت بود و معتقد بود که یادگیری تنها از طریق سخت کوشی و نظم به دست می آید [ترجمه ترگمان]لیدی Hoby نیز یک martinet بود و معتقد بود که یادگیری تنها از طریق کار و انضباط سخت قابل دستیابی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A typical Victorian martinet, he wore a tall hat all his life.
[ترجمه گوگل]یک مارتینت معمولی ویکتوریایی، او در تمام عمرش کلاه بلندی بر سر داشت [ترجمه ترگمان]خیلی خوش گذشت و یه کلاه بلند دوره ویکتوریا داشت که تمام عمرش کلاه بلندی پوشیده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The woman in charge was a martinet who treated all those beneath her like children.
[ترجمه گوگل]زن مسئول یک مارتینت بود که با همه کسانی که زیر دستش بودند مثل بچه رفتار می کرد [ترجمه ترگمان]زنی که مسئول بود، مثل بچه ها بود که با او رفتار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Clarke could be a martinet, and as such was frequently a buffer for Alvin.
[ترجمه گوگل]کلارک میتوانست یک مارتینت باشد و به همین دلیل اغلب برای آلوین حائل بود [ترجمه ترگمان] کلارک \"میتونه خیلی خشک باشه\" و همینطور همیشه یه سپر برای \"آلوین\" بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In 1860 Louis Martinet published two volumes of photographs o principal works of contemporary art.
[ترجمه گوگل]در سال 1860 لویی مارتینه دو جلد عکس از آثار اصلی هنر معاصر منتشر کرد [ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۶۰، لویی martinet دو جلد از آثار اصلی هنر معاصر را منتشر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mas Martinet is one winery to look out for, with a Grenache that on the nose is rich, with ripe, dark cherry and jammy notes.
[ترجمه گوگل]Mas Martinet یکی از کارخانههای شرابسازی است که باید به آن توجه کنید، با گرناش که روی بینی آن غنی است، با نتهای رسیده، گیلاس تیره و مربا [ترجمه ترگمان]آقا martinet یکی از winery است که به دنبال آن است، با a که بر روی بینی، با یک گیلاس کوچک و گیلاس و jammy رسیده، ثروتمند است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Our dean is an understanding counselor(sentence dictionary), not a martinet.
[ترجمه گوگل]رئیس ما یک مشاور درک (فرهنگ لغت جملات) است، نه یک مارتینت [ترجمه ترگمان]رئیس ما یک مشاور درک (فرهنگ لغت)است، نه یک فرهنگ لغت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He's a retired Lieutenant Colonel and a bit of a martinet.
[ترجمه گوگل]او یک سرهنگ بازنشسته و کمی مارتینتی است [ترجمه ترگمان]او یک ستوان بازنشسته سرهنگ و یک تکه چوب خشک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He may solve his problem, for example, by being a martinet.
[ترجمه گوگل]او ممکن است مشکل خود را مثلاً با مارتینت بودن حل کند [ترجمه ترگمان]او ممکن است مشکل خود را با عنوان مثال، حل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Topaz had pictured her as tall and brawny as befitted a martinet.
[ترجمه گوگل]توپاز او را به اندازه یک مارتینت قد بلند و چاق تصور کرده بود [ترجمه ترگمان]topaz او را به صورت بلند و قوی هیکلی تصور کرده بود که شبیه به عصا بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Belle, on the other hand, was described by Robin's father as something of a martinet.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، پدر رابین، بل را به عنوان چیزی شبیه یک مارتینت توصیف کرد [ترجمه ترگمان]از طرف دیگر بل، از پدر رابین به عنوان یه چیزی که خیلی خشک بود، توصیف شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Thomson, A . J . and A . V. Martinet . 1986 . A Practical English Grammar. Oxford University Press.
[ترجمه گوگل]تامسون، آ جی و A وی مارتینت 1986 یک گرامر کاربردی انگلیسی انتشارات دانشگاه آکسفورد [ترجمه ترگمان]تامسون، ای جی و ای martinet ۱۹۸۶ یک دستور زبان انگلیسی عملی انتشارات دانشگاه آکسفورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
منجنیق سنگ انداز (اسم)
mangonel, martinet
سخت گیر در انضباط خشک (اسم)
martinet
ادم با انضباط وسخت گیر (اسم)
martinet
انگلیسی به انگلیسی
• strict disciplinarian (especially military or navy); one who insists on order and form a martinet is a person who believes in strict discipline and expects all their orders to be obeyed; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: A strict disciplinarian 🪖 🔍 مترادف: Disciplinarian ✅ مثال: The coach was a martinet, demanding perfection from his players
اهریمن انضباط مثال: He is a bit of a martinet when it comes to rules. وقتی به قوانین می رسد، او کمی اهریمن انضباط است.
شخص با انظباط و سخت گیر ( سخت گیر در نظم ) معنای منجنیق ( سنگ انداز ) هم میده