mart

/ˈmɑːrt//mɑːt/

معنی: بازار، مرکز بازرگانی، مرکز حراج
معانی دیگر: مرکز تجارتی، سوداگرخانه، (مهجور) بازار مکاره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a center for trade; market.
مترادف: emporium, market, marketplace, store
مشابه: department store, exchange, exposition, fair, flea market, outlet, plaza, rialto, shopping center

جمله های نمونه

1. Lisbon outshone Venice as a mart for oriental spices.
[ترجمه گوگل]لیسبون ونیز را به عنوان بازاری برای ادویه های شرقی پیشی گرفت
[ترجمه ترگمان]از ونیز به عنوان بازاری برای ادویه شرقی رقابت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A model railway mart will be held on Friday.
[ترجمه گوگل]مارت نمونه راه آهن روز جمعه برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]بازار مدل در روز جمعه برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. London is an international mart for stocks and shares.
[ترجمه گوگل]لندن یک بازار بین المللی برای سهام و سهام است
[ترجمه ترگمان]لندن، بازار بین المللی سهام و سهام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Remember to get some bananas at the mart.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که مقداری موز در بازار تهیه کنید
[ترجمه ترگمان] به یاد داشته باش که تو مرکز بازرگانی یه خورده موز بگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The mart will thus wind up and return £8 a share to its owners - a perverse victim of its own success.
[ترجمه گوگل]بنابراین، بازار به پایان می رسد و 8 پوند سهم را به صاحبان خود باز می گرداند - قربانی منحرف موفقیت خود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این بازار ۸ میلیون پوند به صاحبان آن خواهد داد - قربانی perverse از موفقیت خودش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not a mall, Pepsi machine or convenience mart in sight.
[ترجمه گوگل]یک مرکز خرید، ماشین پپسی یا بازار راحتی در چشم نیست
[ترجمه ترگمان]فروشگاه پپسی، فروشگاه پپسی یا فروشگاه راحتی در معرض دید نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Muir of Ord Mart is no more, but Dingwall serves the purpose almost identically.
[ترجمه گوگل]Muir of Ord Mart دیگر وجود ندارد، اما Dingwall تقریباً یکسان به این هدف عمل می کند
[ترجمه ترگمان]\"Muir\" از \"Ord مارت\" دیگر وجود ندارد، اما Dingwall با این هدف تقریبا یک سان عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Peabody became the owner of Lumber Mart in 198 opening a branch in Grand Forks in 199
[ترجمه گوگل]Peabody در سال 198 مالک Lumber Mart شد و در سال 199 شعبه ای را در Grand Forks افتتاح کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ به صاحب of مارت تبدیل شد و در سال ۱۹۹ شعبه ای را در گرند فورکس باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mart Kenney was a perfectionist, and his high standards were an example to everyone else.
[ترجمه گوگل]مارت کنی یک کمال گرا بود و استانداردهای بالای او نمونه ای برای دیگران بود
[ترجمه ترگمان]مارت Kenney یک کمال گرا بود و استانداردهای عالی او نمونه ای از همه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mart Kenney was a perfectionist, and his high standards set an example for scores of dance bands across the country.
[ترجمه گوگل]مارت کنی یک کمال گرا بود و استانداردهای بالای او نمونه ای برای تعداد زیادی از گروه های رقص در سراسر کشور بود
[ترجمه ترگمان]مارت Kenney یک کمال گرا بود و استانداردهای عالی او نمونه ای از دسته های زیادی از باندهای رقص در سراسر کشور محسوب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wal - Mart supermarket in the meat counter, press the two customers were randomly interviewed.
[ترجمه گوگل]وال - مارت سوپر مارکت در پیشخوان گوشت، مطبوعات دو مشتری به طور تصادفی مصاحبه شدند
[ترجمه ترگمان]سوپر - مارت در گیشه فروش گوشت، دو مشتری به طور تصادفی با آن ها مصاحبه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The first Wal - Mart store opens for business in Rogers, Arkansas.
[ترجمه گوگل]اولین فروشگاه وال مارت برای تجارت در راجرز، آرکانزاس افتتاح شد
[ترجمه ترگمان]اولین فروشگاه وال - مارت برای تجارت در راجرز، آرکانزاس افتتاح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our customer includes KFC, Wal - Mart, Metro, and other chain stores and food service in China.
[ترجمه گوگل]مشتری ما شامل KFC، Wal-Mart، Metro، و سایر فروشگاه های زنجیره ای و خدمات غذا در چین است
[ترجمه ترگمان]مشتری ما شامل KFC، وال - مارت، مترو و دیگر فروشگاه های زنجیره ای و خدمات غذایی در چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Drive over to Wal - Mart a gallon of milk and you may end up on PeopleofWalmart. com.
[ترجمه گوگل]با یک گالن شیر به Wal-Mart بروید و ممکن است به PeopleofWalmart برسید com
[ترجمه ترگمان]یه لیتر شیر بخریم و تو ممکنه به PeopleofWalmart end com
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازار (اسم)
agora, market, marketplace, bazaar, mart, plaza, forum

مرکز بازرگانی (اسم)
mart, entrepot

مرکز حراج (اسم)
mart

انگلیسی به انگلیسی

• market, shopping center

پیشنهاد کاربران

"Mart" can be used as a verb, especially in British English, to mean to trade or buy and sell goods at a market. It is not as commonly used as a verb in everyday language, but it is still understood in certain contexts.
...
[مشاهده متن کامل]

"Mart" به عنوان یک فعل، به ویژه در انگلیسی بریتانیایی، به معنای تجارت یا خرید و فروش کردن کالا در بازار است .
**************************************************************************************************
مثال؛
The local farmers mart every Saturday allows vendors to mart their fresh produce to the community.
The merchants marted their wares in the bustling marketplace, hoping to attract customers with their competitive prices.
The small town's economy marted heavily on the annual harvest festival, where farmers and artisans would gather to sell their goods.

منابع• https://en.wiktionary.org/wiki/mart
مرکز تجاری، بازار
Trade market, market, marketplace
. A new trade mart is being built in the town
Some mini marts lack the capacity to accept cash

بپرس