1. The 30-to 45-minute ride sometimes includes a marshmallow toast at a bonfire.
[ترجمه گوگل]سواری 30 تا 45 دقیقه ای گاهی اوقات شامل نان تست گل ختمی در کنار آتش می شود
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات سواری ۳۰ تا ۴۵ دقیقه شامل نان تست marshmallow در یک آتش بازی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. My daughter feels as soft as a marshmallow, as warm as a hot-water bottle.
[ترجمه گوگل]دخترم مثل گل ختمی نرم است، مثل یک بطری آب گرم
[ترجمه ترگمان]دخترم به نرمی یک مارشملو، و به گرمی یک بطری آب داغ، احساس راحتی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Remove from heat and add chocolate chips and marshmallow cream, stirring until melted.
[ترجمه گوگل]از روی حرارت بردارید و شکلات چیپسی و خامه گل ختمی را اضافه کنید و هم بزنید تا آب شود
[ترجمه ترگمان]از روی حرارت بردارید و چیپس شکلات و بستنی را اضافه کنید، تا زمانی که ذوب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. That includes marshmallow ducks, chocolate bunnies, cream-filled eggs and 5 billion jelly beans.
[ترجمه گوگل]این شامل اردک گل ختمی، خرگوش شکلاتی، تخم مرغ پر از خامه و 5 میلیارد دانه ژله است
[ترجمه ترگمان]این شامل اردک marshmallow، خرگوش ها شکلات، تخم مرغ پر شده کرم و ۵ میلیارد لوبیا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It was like eating very soft, uncooked marshmallow or egg pudding.
[ترجمه گوگل]مثل خوردن مارشمالو خیلی نرم و نپخته یا پودینگ تخم مرغ بود
[ترجمه ترگمان]درست مثل خوردن دسر پخته و دسر تخم مرغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The children who resisted eating the marshmallow didn't stare directly at it and exercise iron discipline.
[ترجمه گوگل]بچه هایی که در برابر خوردن گل ختمی مقاومت می کردند، مستقیماً به آن خیره نمی شدند و نظم و انضباط آهنین را رعایت می کردند
[ترجمه ترگمان]کودکانی که در برابر خوردن مارشملو مقاومت می کردند مستقیما به آن نگاه نمی کردند و نظم و انضباط آهنین را تمرین می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The extracts of licorice, marshmallow and yarrow milfoil relieve skin and exercise their moisturizing and healing effects.
[ترجمه گوگل]عصاره شیرین بیان، گل ختمی و میل فویل بومادران پوست را تسکین می دهد و اثرات مرطوب کنندگی و التیام بخشی آنها را اعمال می کند
[ترجمه ترگمان]عصاره شیرین بیان، مارشملو و yarrow milfoil پوست را تسکین می دهد و اثرات مرطوب کنندگی و التیام بخشی آن ها را تمرین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The processing technology and formula of strawberry marshmallow. The product quality standard was made.
[ترجمه گوگل]تکنولوژی پردازش و فرمول گل ختمی توت فرنگی استاندارد کیفیت محصول ساخته شد
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی پردازش و فرمول of توت فرنگی استاندارد کیفیت محصول ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This family set up fire and grill marshmallow for kids.
[ترجمه گوگل]این خانواده برای بچه ها گل ختمی آتش و کباب درست کردند
[ترجمه ترگمان]این خانواده مارشملو را آتش زده و marshmallow را برای بچه ها grill
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Hispanic kids, two out of three ate the marshmallow.
[ترجمه گوگل]بچه های اسپانیایی تبار، دو نفر از هر سه ختمی خوردند
[ترجمه ترگمان]بچه های اسپانیایی، دوتا از سه تا مارشملو را می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Marshmallow salesmen learn the soft sell.
[ترجمه گوگل]فروشندگان مارشملو فروش نرم را یاد می گیرند
[ترجمه ترگمان]فروشنده های شیرینی میتونن فروش نرم رو یاد بگیرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The trinity of graham cracker, chocolate, and marshmallow was so elegant—not to mention addictive—that few of us stopped short of third helpings .
[ترجمه گوگل]تثلیث کراکر گراهام، شکلات و گل ختمی آنقدر شیک بود - البته اعتیاد آور نیست - که تعداد کمی از ما از کمک سوم کوتاهی کردیم
[ترجمه ترگمان]به عبارت \"تثلیث\"، تثلیث، شکلات و مارشملو این قدر ظریف بود که به نظر اعتیاد آور نبود - که تعداد کمی از ما از خوردن سومین بشقاب غذا جلوگیری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I prodded a pretty young marshmallow cretin girl with my crop and made her sprawl on the ground.
[ترجمه گوگل]من یک دختر زیبای کرتین مارشمالو را با محصولم تحریک کردم و او را روی زمین پرت کردم
[ترجمه ترگمان]من یه دختر جوون ناز نازی رو با crop نوازش کردم و روی زمین ولو شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The situation called for someone tough, and I was a complete marshmallow.
[ترجمه گوگل]موقعیت به کسی سخت میخواست، و من یک مارشملو کامل بودم
[ترجمه ترگمان]این وضعیت برای یک نفر دشوار بود و من یک مارشملو کامل بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He too has strong feelings about language, but they are directed mostly at marshmallow prose.
[ترجمه گوگل]او نیز احساسات شدیدی نسبت به زبان دارد، اما این احساسات بیشتر به نثر مارشمالو است
[ترجمه ترگمان]او هم احساسات قوی در مورد زبان دارد، اما عمدتا به نثر مارشملو هدایت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید