marshland

/ˈmɑːrˌʃlænd//ˈmɑːʃlænd/

سرزمین باتلاقی، سرزمین مردابی، لش آبگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an area largely consisting of marshes or swamps.

جمله های نمونه

1. You can't actually drink the water from the marshland. But you can distil it.
[ترجمه گوگل]شما در واقع نمی توانید آب را از باتلاق بنوشید اما شما می توانید آن را تقطیر کنید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید آب را از باتلاق های آب بنوشید اما شما می توانید آن را انکار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The journey across the marshland had seen three khthons swallowed in the quicksand.
[ترجمه گوگل]سفر در سراسر مرداب شاهد بود که سه ختون در شن های روان بلعیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]سفر در آن سوی تالاب سه khthons را دیده بودند که در ماسه فرورفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most of the surrounding marshland had fallen to the crippling infection.
[ترجمه گوگل]بیشتر مناطق باتلاقی اطراف به عفونت فلج کننده سقوط کرده بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر زمین اطراف به این عفونت فلج کننده سقوط کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The North Star was rolling past the wooded marshland on the northern part of the island to the Jurong Road.
[ترجمه گوگل]ستاره شمالی از کنار باتلاق جنگلی در قسمت شمالی جزیره به سمت جاده جورونگ می گذشت
[ترجمه ترگمان]ستاره شمالی در حال گذر از باتلاق های پوشیده از درخت در قسمت شمالی جزیره تا جاده Jurong بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The peaty lowlands were still mainly marshland. Small families or tribes hunted and hid in huts in the forest.
[ترجمه گوگل]مناطق پست تورب دار هنوز عمدتاً باتلاقی بودند خانواده ها یا قبایل کوچک شکار می کردند و در کلبه های جنگل پنهان می شدند
[ترجمه ترگمان]زمین های پست peaty عمدتا مردابی بودند خانواده های کوچک یا قبایل شکار شده و در کلبه ها در جنگل پنهان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He bought the light and many acres of marshland and salting surrounding it.
[ترجمه گوگل]او نور و چندین هکتار زمین باتلاقی و نمک اطراف آن را خرید
[ترجمه ترگمان]او نور و چند جریب زمین باتلاقی را خرید و نمک زده اطراف آن را کشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Then the odd whitewashed marshland cottage stands strangely palpable, as if it could be plucked from the scene and held for ever.
[ترجمه گوگل]سپس کلبه عجیب و غریب سفیدپوش شده در مرداب به طرز عجیبی قابل لمس است، گویی می توان آن را از صحنه بیرون آورد و برای همیشه نگه داشت
[ترجمه ترگمان]سپس آن کلبه کثیف سفید رنگ، به طرز عجیبی قابل لمس است، انگار که آن را از صحنه بیرون اورده باشند و برای همیشه نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This would all have been uninhabited malarial marshland until the post-war boom made it worth draining.
[ترجمه گوگل]اینها تا زمانی که رونق پس از جنگ باعث شد ارزش تخلیه شدن داشته باشد، همگی یک مرداب مالاریا خالی از سکنه بود
[ترجمه ترگمان]این وضعیت تا زمانی که رونق پس از جنگ، ارزش تخلیه را داشته باشد، به طور خالی عاری از سکنه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Environmentalists have feared that the marshland would be hit ever since the explosion in the Gulf.
[ترجمه گوگل]محیط بانان نگران بودند که از زمان انفجار در خلیج فارس، زمین باتلاقی مورد حمله قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست نگران هستند که از زمان انفجار در خلیج فارس، زمین به هر حال مورد اصابت قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The engineers carried the highway across the marshland.
[ترجمه گوگل]مهندسان بزرگراه را از میان مرداب عبور دادند
[ترجمه ترگمان]مهندسان بزرگراه را در کنار مردابی حمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The area was first developed on reclaimed marshland in the mid - 19 th century.
[ترجمه گوگل]این منطقه برای اولین بار در اواسط قرن 19 در زمین های باتلاقی احیا شده توسعه یافت
[ترجمه ترگمان]این منطقه ابتدا در تالاب reclaimed در اواسط قرن نوزدهم توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At present, there are 650 thousands hectares marshland ; Songbei district has a large amount marshland.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر 650 هزار هکتار باتلاق وجود دارد منطقه Songbei دارای مقدار زیادی باتلاق است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، ۶۵۰ هزار هکتار زمین وجود دارد؛ منطقه Songbei زمین های بزرگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They made a map of the marshland.
[ترجمه گوگل]آنها نقشه ای از باتلاق تهیه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها نقشه زمین را درست کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The vast reed marshland serves as a protective screen.
[ترجمه گوگل]باتلاق نی وسیع به عنوان یک صفحه محافظ عمل می کند
[ترجمه ترگمان]زمین مردابی وسیع به عنوان یک پرده محافظ عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] زمین ماندابی - زمین شوره زار
[زمین شناسی] زمین باتلاقی

انگلیسی به انگلیسی

• swamp land; area characterized by marshes

پیشنهاد کاربران

Swamp
Wetland
Quicksand
البته تفاوتهایی بین آنها وجود دارد

بپرس