marshalling


جمع اورى کردن، تجمع علوم نظامى : جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکى

جمله های نمونه

1. Richard was marshalling the doctors and nurses, showing them where to go.
[ترجمه گوگل]ریچارد پزشکان و پرستاران را جمع آوری می کرد و به آنها نشان می داد کجا بروند
[ترجمه ترگمان]ریچارد در هدایت دکترها و پرستارها بود و به آن ها نشان می داد که کجا باید بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They have begun marshalling forces to send relief to the hurricane victims.
[ترجمه گوگل]آنها شروع به کار کردن نیروها برای ارسال کمک به قربانیان طوفان کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای ارسال کمک به قربانیان گردباد، هدایت هواپیما را آغاز کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company is marshalling its forces/resources for a long court case.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال تجمیع نیروها/منابع خود برای یک پرونده قضایی طولانی است
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال هدایت هواپیما و منابع خود برای یک پرونده طولانی مدت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stewards spent hours rehearsing the proper procedure for marshalling the huge crowds expected in the stadium.
[ترجمه گوگل]مهمانداران ساعت ها را صرف تمرین رویه مناسب برای جمع آوری جمعیت عظیمی کردند که در استادیوم انتظار می رفت
[ترجمه ترگمان]کارگزاران ساعت ها با تمرین مناسب برای هدایت و هدایت جمعیت عظیم که در استادیوم انتظار می رود را تمرین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Colette works at marshalling our feelings of revulsion at this voracious creature who has almost killed the poor box thorn.
[ترجمه گوگل]کولت تلاش می کند تا احساس نفرت ما را نسبت به این موجود حریص که تقریباً خار جعبه بیچاره را کشته است، جمع کند
[ترجمه ترگمان]کو لت در marshalling احساسات ما نسبت به این موجود voracious که تقریبا آن خار بیچاره را به لاکت رسانیده است کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Marshalling is the process of turning one or more Java objects into an XML document, whereas unmarshalling is the reverse process - creating a Java object from an XML document, as shown in Figure
[ترجمه گوگل]Marshalling فرآیند تبدیل یک یا چند شی جاوا به یک سند XML است، در حالی که unmarshalling فرآیند معکوس است - ایجاد یک شی جاوا از یک سند XML، همانطور که در شکل نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]Marshalling فرآیند تبدیل یک یا چند شی جاوا به یک سند XML است، در حالی که unmarshalling فرآیند معکوس - ایجاد یک شی جاوا از یک سند XML است، همانطور که در شکل نشان داده شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Remember that error-checking only happens during marshalling -- this means that erroneous data can be floating around in these member variables while they are in memory, awaiting marshalling.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که بررسی خطا فقط در حین مارشال کردن اتفاق می‌افتد - این بدان معنی است که داده‌های اشتباه می‌توانند در حالی که در حافظه هستند و منتظر مارشال هستند، در اطراف این متغیرهای عضو شناور باشند
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که چک - چک فقط در طول هدایت زمینی اتفاق می افتد - - این به این معنی است که اطلاعات نادرست می توانند در این متغیرهای عضو شناور شوند در حالی که آن ها در حافظه هستند و در انتظار هدایت هواپیما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He is a technician in the marshalling yard.
[ترجمه گوگل]او یک تکنسین در حیاط مارشالینگ است
[ترجمه ترگمان]او یک تکنسین در محوطه marshalling است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Marshalling of kits in preparation for issue in line with production schedule.
[ترجمه گوگل]مارشال کردن کیت ها در آماده سازی برای صدور در راستای برنامه تولید
[ترجمه ترگمان]کیت های زایمان در آماده سازی برای مساله در خط تولید با برنامه تولید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was marshalling the troops and organising his teammates into a solid unit.
[ترجمه گوگل]او در حال جمع آوری نیروها و سازماندهی هم تیمی هایش در یک واحد مستحکم بود
[ترجمه ترگمان]او در هدایت سربازان و سازمان دهی هم تیمی هایش به یک واحد جامد هدایت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Are all the loaded vans on marshalling yard?
[ترجمه گوگل]آیا همه وانت های بارگیری شده در حیاط مارشالینگ هستند؟
[ترجمه ترگمان]همه vans توی حیاط \"marshalling\" هستن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dispatcher doing marshalling operations despite the heavy snow.
[ترجمه گوگل]دیسپچر با وجود برف سنگین عملیات مارشال را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]dispatcher با وجود بارش سنگین برف، هدایت زمینی را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Police officers from Chengdu East Station patrolling at marshalling yard to safeguard the relief material train.
[ترجمه گوگل]افسران پلیس از ایستگاه شرقی چنگدو در حال گشت زنی در حیاط عملیاتی برای محافظت از قطار مواد امدادی هستند
[ترجمه ترگمان]افسران پلیس از \"چنگدو\" در محوطه marshalling در جهت حفاظت از قطار مواد امدادی در اپرون اقدام به گشت زنی نمودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Anti - running device is important equipment in marshalling yard.
[ترجمه گوگل]دستگاه ضد دویدن از تجهیزات مهم در حیاط مارشال است
[ترجمه ترگمان]دستگاه ضد دویدن تجهیزات مهم در محوطه هدایت زمینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act or instance of organizing computer data into one standard form in order to be read by different applications

پیشنهاد کاربران

ADJECTIVE
نظم دهنده - مرتب کننده
💠 The Pre - Commissioning Tests will be limited to:
- Electrical: insulation and continuity Tests
- Instrument: Calibration and cables continuity tests between the item of equipment and
...
[مشاهده متن کامل]

marshalling cabinet in the Technical or Control room, of equipment related to safety
alarm and shutdown devices, safety valves.

مدیریتی؛Marshaling programs
برنامه های مدیریتی
گردآوردن، جمع آوری، یک دسته کردن
صف آرایی

بپرس