اسم ( noun )مشتقات: marrowish (adj.), marrowy (adj.)
• (1)تعریف: the soft fatty tissue that fills most bone cavities. • مشابه: medulla, tissue
• (2)تعریف: the central, most crucial part or aspect. • مترادف: bottom, center, core, heart, kernel • مشابه: basis, crux, essence, gist, keynote, meat, nitty-gritty, nub, nucleus, pith, soul, stuff, substance
- the marrow of his argument
[ترجمه A.A] هدف استدلال او
|
[ترجمه گوگل] مغز استدلال او [ترجمه ترگمان] مغز استدلال خود را [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. I felt frozen to the marrow.
[ترجمه قدیر] احساس کردم تامغز استخوانم یخ زده.
|
[ترجمه گوگل]احساس کردم تا مغز استخوان یخ زده ام [ترجمه ترگمان]به مغز استخوان یخ زده بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The regret penetrated to his marrow.
[ترجمه گوگل]حسرت تا مغزش نفوذ کرد [ترجمه ترگمان]پشیمانی به مغز استخوانش نفوذ کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We're getting into the marrow of the film.
[ترجمه گوگل]داریم وارد مغز فیلم می شویم [ترجمه ترگمان]ما وارد مغز استخوان می شویم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The dreadful sight chilled her to the marrow.
[ترجمه گوگل]منظره هولناک او را تا مغز استخوان سرد کرد [ترجمه ترگمان]منظره وحشتناک تا مغز استخوانش یخ زده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His threat chilled her to the marrow.
[ترجمه گوگل]تهدیدش او را تا مغزش سرد کرد [ترجمه ترگمان]تهدید او تا مغز استخوانش یخ زده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A chill pierced into the marrow.
[ترجمه گوگل]سرما در مغز فرو رفت [ترجمه ترگمان]لرزشی در مغز استخوان فرو رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Our bone marrow contains fat in the form of small globules.
[ترجمه گوگل]مغز استخوان ما حاوی چربی به شکل گلبول های کوچک است [ترجمه ترگمان]مغز استخوان ما شامل fat در شکل of کوچک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Red blood cells are produced in the bone marrow.
[ترجمه گوگل]گلبول های قرمز خون در مغز استخوان تولید می شوند [ترجمه ترگمان]گلبول های قرمز خون در مغز استخوان تولید می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She was shocked to the marrow by his actions.
[ترجمه گوگل]او تا مغز استخوان از اقدامات او شوکه شد [ترجمه ترگمان]از اعمال خود سخت یکه خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He received two blood transfusions after a bone marrow transplant and wanted the name so he could sue the donor.
[ترجمه گوگل]او پس از پیوند مغز استخوان دو تزریق خون دریافت کرد و نامش را خواست تا بتواند از اهداکننده شکایت کند [ترجمه ترگمان]او بعد از پیوند مغز استخوان دو بار خون گرفته بود و نام آن را می خواست تا بتواند از اهدا کننده شکایت کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A bone marrow aspirate showed 64% blast cells.
[ترجمه گوگل]آسپیراسیون مغز استخوان 64 درصد سلول های بلاست را نشان داد [ترجمه ترگمان]A مغز استخوان ۶۴ درصد را نشان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His only chance of survival was a bone marrow transplant.
[ترجمه گوگل]تنها شانس زنده ماندن او پیوند مغز استخوان بود [ترجمه ترگمان]تنها شانس زنده موندن اون پیوند مغز استخوان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. On May 2 a bone marrow test confirmed the worst.
[ترجمه گوگل]در 2 می آزمایش مغز استخوان بدترین را تایید کرد [ترجمه ترگمان]در ۲ مه، آزمایش مغز استخوان، بدترین نتیجه را تایید کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In adults, normal bone marrow contains largely fat and therefore has a high signal.
[ترجمه گوگل]در بزرگسالان، مغز استخوان طبیعی تا حد زیادی حاوی چربی است و بنابراین سیگنال بالایی دارد [ترجمه ترگمان]در بزرگسالان مغز استخوان معمولی دارای چربی زیادی است و بنابراین سیگنال بالایی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• soft fatty tissue in the interior cavity of the bones (anatomy); vitality; essential part; zucchini, variety of squash marrow or bone marrow is the substance in the centre of human and animal bones. a marrow is a long, thick, green vegetable with white flesh. if you feel an emotion such as shock or a sensation such as cold to the marrow, you feel intensely affected by it.
پیشنهاد کاربران
Bone marrow : مغز استخوان
کدو مغز دار
to the marrow تا مغز استخوان
به معنی کدو هم هست.
مغز استخوان جوهره
مغز استخوان ؛ کدو # The regret penetrated to his marrow # After an hour on the mountain, we were chilled to the marrow