marquee

/marˈkiː//mɑːˈkiː/

معنی: سایبان، خیمه، خیمه بزرگ، آسمانه، چادر بزرگ
معانی دیگر: (انگلیس) چادر بزرگ و بی دیواره (ویژه ی پیک نیک یا فعالیت های موقت در فضای باز)، باران گیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a canopy or rooflike covering that extends outward from the entrance to a building, and, in the case of a theater, having a sign that displays the title of the current play or film and sometimes the names of its actors.

- As a young, struggling actor, he had dreamed of seeing his name in lights on a theater marquee.
[ترجمه محمد] او به عنوان یک بازیگر جوان و مبارز، رویای خواندن نام خود را در چراغهای یک میدان تئاتر میدید
|
[ترجمه گوگل] به عنوان یک بازیگر جوان و مبارز، او رویای دیدن نام خود را در چراغ های خیمه شب بازی تئاتر در سر داشت
[ترجمه ترگمان] او به عنوان یک بازیگر جوان که در کش مکش بود، آرزو داشت که نام او را در سالن سینما ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a large tent used for outdoor events, such as a wedding reception, dance, exhibition, or the like.

جمله های نمونه

1. The wedding reception was held in a marquee.
[ترجمه گوگل]مراسم عروسی در خیمه شب بازی برگزار شد
[ترجمه ترگمان]مراسم عروسی در خیمه برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We've hired a marquee at vast expense.
[ترجمه احسان خدابخشی] ما یک چادر را به قیمت بالا اجاره کرده ایم.
|
[ترجمه گوگل]ما یک خیمه شب بازی با هزینه هنگفت استخدام کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما یه چادر برای هزینه زیاد استخدام کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The studio chiefs wanted a marquee name in the lead role, not some unknown.
[ترجمه گوگل]روسای استودیو می خواستند یک نام خیمه شب بازی در نقش اصلی داشته باشند، نه برخی ناشناس
[ترجمه ترگمان]روسای استودیو خواستار نام marquee در نقش اول بودند، نه برخی افراد ناشناس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They erected a marquee to accommodate 500 wedding guests.
[ترجمه گوگل]آنها یک خیمه شب بازی برای پذیرایی از 500 مهمان عروسی برپا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک چادر برپا کردند تا ۵۰۰ نفر از مهمانان عروسی را جا به جا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Strawberries and cream are in the marquee.
[ترجمه گوگل]توت فرنگی و خامه در خیمه هستند
[ترجمه ترگمان]خامه و خامه در چادر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That cleared the lane and marquee for fresh heroes, and Vlade Divac rose up.
[ترجمه گوگل]این مسیر و خیمه شب بازی را برای قهرمانان تازه پاک کرد، و Vlade Divac برخاست
[ترجمه ترگمان]این کوره راه و خیمه برای قهرمانان تازه و Vlade دیواس، از جا بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The luncheon took place in a giant marquee with windows looking out across the polo field.
[ترجمه گوگل]ناهار در یک خیمه شب بازی غول پیکر با پنجره هایی به بیرون در سراسر زمین چوگان نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]ناهار در خیمه عظیم بزرگ با پنجره هایی که مشرف به میدان polo بود، قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The talent contest had taken place in a marquee.
[ترجمه گوگل]مسابقه استعدادیابی در یک خیمه شب بازی برگزار شده بود
[ترجمه ترگمان]مسابقه قهرمانی در خیمه برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At the door to the marquee they exchanged greetings with scores of other guests, gradually making their way inside.
[ترجمه گوگل]در در خیمه شب بازی آنها با تعداد زیادی مهمان دیگر احوالپرسی کردند و به تدریج راه خود را به داخل باز کردند
[ترجمه ترگمان]در آستانه چادر سلام و احوال پرسی کردند و با هم سلام و احوال پرسی کردند و کم کم راه خود را باز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A large marquee had been erected and the camp became giant rave party.
[ترجمه گوگل]یک خیمه شب بازی بزرگ برپا شده بود و کمپ تبدیل به مهمانی غول پیکر شد
[ترجمه ترگمان]چادر بزرگی برپا شده بود و چادر برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The players' marquee has grown larger and more grand, with chandeliers installed this year.
[ترجمه گوگل]خیمه شب بازی بازیکنان با نصب لوسترهای امسال بزرگتر و بزرگتر شده است
[ترجمه ترگمان]در حالی که chandeliers در سال جاری بسیار بزرگ و با شکوه تر شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Count the chief operating officers of two marquee high-technology players as victims of a recent slump in the computer market.
[ترجمه گوگل]افسران عملیاتی دو بازیگر با تکنولوژی بالا را قربانیان رکود اخیر در بازار کامپیوتر بشمارید
[ترجمه ترگمان]به عنوان قربانی رکود اخیر در بازار رایانه، کنت ارشد عملیاتی دو بازیکن با فن آوری بالا را به عنوان قربانیان رکود اخیر در بازار کامپیوتر معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dinner will be held in a marquee in Friary Gardens, Richmond, with guests dressed in Victorian costume.
[ترجمه گوگل]شام در یک خیمه شب بازی در باغ فریری، ریچموند، با مهمانانی که لباس ویکتوریایی پوشیده اند، برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]شام در یک چادر در Friary Gardens، ریچموند، برگزار می شود و مهمانان با لباس ملکه ویکتوریا لباس می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some of the spectators stayed in the luncheon marquee and hoped to see the match through the windows.
[ترجمه گوگل]برخی از تماشاگران در سالن ناهار ماندند و امیدوار بودند که مسابقه را از پنجره ببینند
[ترجمه ترگمان]بعضی از تماشاگران در چادر ناهار خوری ماندند و امیدوار بودند که مسابقه را از پنجره ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The marquee tag is a cool feature, but many overuse it.
[ترجمه گوگل]تگ marquee یک ویژگی جالب است، اما بسیاری از آن بیش از حد استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]برچسب چادر یک ویژگی جالب است اما استفاده بیش از حد از آن استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سایبان (اسم)
tent, pergola, bower, umbrella, sunshade, canopy, parasol, hovel, marquee

خیمه (اسم)
tent, canopy, hovel, tabernacle, marquee, wigwam

خیمه بزرگ (اسم)
marquee

آسمانه (اسم)
marquee

چادر بزرگ (اسم)
marquee

انگلیسی به انگلیسی

• tent or canopy set up for a reception or a social function (british); awning over the entrance of a building such as a hotel or theatre (american)
a marquee is a large tent which is used at an outdoor event.
in american english, a marquee is also a cover over the entrance of a building, for example, a hotel or a theatre.

پیشنهاد کاربران

چادر. پوش. خیمه
مثال:
wedding guests mingled in the marquee
مهمانان جشن عروسی در {زیر} خیمه قاطی شدند.
ابزار "انتخاب" در فتوشاپ
محبوب ومشهور
popular / well known
( به ویژه در مدخل سینماها ) تاق ورودی ، سایه افکن تزیینی
کلبه، حجره، غرفه، دکه، سراپرده، سایبان

بپرس